حالا که روبن آموریم رسما سرمربی یونایتد شده و به منچستر آمده تا تحولی جدید در این تیم ایجاد کند، بد ندیدیم که برویم سراغ سبک بازی تیمهای روبن آموریم. و کمی بیشتر از سلیقه او در برنامهریزی تاکتیکی تیمش سر دربیاوریم. وب سایت coaches’ voice به بررسی شیوه مربیگری روبن آموریم، در دوران حضورش در باشگاه اسپورتینگ لیسبون پرداخته . با اینکه این مقاله در تاریخ ۳۱ اکتبر ۲۰۲۲ منتشر شدهاما یکی از کاملترین تحلیلها درباره نگاه تاکتیکی روبن آموریم است.
در مورد روبن آموریم
در تنها چند سال از شروع کار مربیگری، روبن آموریم به یکی از مربیان جوان و مورد توجه فوتبال تبدیل شده است. او کار خود را در سال ۲۰۱۸ با تیم کاسا پیا در دسته سوم فوتبال پرتغال آغاز کرد و نخستین فرصت بزرگ خود را زمانی به دست آورد که باشگاه براگا او را به عنوان سرمربی تیم ذخیره منصوب کرد. تنها سه ماه بعد، پس از برکناری ریکاردو سا پینتو (سرمربی سابق استقلال)، آموریم هدایت تیم اصلی براگا را بر عهده گرفت. او با این کار، در سن ۳۴ سالگی مربی یک تیم باشگاهی در یک لیگ بزرگ اروپایی شد.
آموریم در ۱۳ بازی که هدایت براگا را بر عهده داشت، عملکرد بسیار خوبی نشان داد و ۱۰ بازی را برد. همین باعث شد باشگاه اسپورتینگ پرتغال به او توجه کند و در مارس ۲۰۲۰ مبلغ قابل توجهی (ده میلیون یورو) را برای فسخ قرارداد آموریم با براگا پرداخت کند. سپس، در اولین فصل کامل خود در اسپورتینگ، آموریم موفق شد این تیم را به یک دوگانه داخلی هدایت کند. از جمله اولین قهرمانی لیگ آنها در ۱۹ سال گذشته. آموریم در اسپورتینگ در تمام فصل تنها یک شکست در لیگ داشت که در بازی ۳۳ از ۳۴ بازی رخ داد؛ آن هم زمانی که قهرمانیشان قطعی شده بود.
سبک فوتبال جذاب و مؤثر آموریم به سرعت نتایج خوبی به همراه داشته و باعث شده که او به باشگاههای بزرگ اروپا لینک شود. احتمالاً او فکر نمیکرد که کارش در اسپورتینگ به پایان رسیده باشد، اما قطعاً از تیمهایی که به او علاقهمند هستند آگاه بود و ممکن بود، آرزو داشته باشد روزی در لیگ برتر انگلیس مربیگری کند. در اینجا، نگاهی دقیق به سبک فوتبالی میاندازیم که او دوست دارد تیمهایش به نمایش بگذارند.
آنالیز تاکتیکی سبک روبن آموریم: خط دفاعی سهنفره انعطافپذیر
آموریم معمولاً با سیستم دفاع سهنفره در اسپورتینگ کار کرده و در دوران هدایت این تیم، بازی مبتنی بر حفظ توپ را اجرا کرده است. در زمان ساختاردهی بازی از عقب، آموریم میخواهد که سه مدافع مرکزی تیمش تا حد امکان از مرکز زمین برای عبور از خط اول دفاع حریف استفاده کنند.
با عقب کشیدن دو هافبک محوری، مدافعان مرکزی، سباستین کواتس، گونسالو ایناسیو و مدافع چپ ماتئوس رئیس که به مدافع مرکزی تبدیل شده، تلاش میکنند پاسهای رو به جلو را به پای هافبکهای محوری ارسال کنند. سپس آنها به دنبال چرخش و یافتن مهاجمان در بین خطوط میگردند. اگر نتوانند بچرخند، هافبکها توپ را به سمت مدافعان کناری منتقل میکنند.
روبن آموریم همچنین شکل تیمش را تنظیم میکند، بهطوری که مدافع مرکزی وسط – معمولاً کواتس – کمی جلوتر قرار میگیرد (در تصویر زیر). این تغییر باعث میشود که دو هافبک محوری به طرفین متمایل شوند و به مدافعان کناری نزدیکتر شوند. این تغییر همچنین میتواند خطوط پاس بیشتری برای ارسال پاسهای مستقیم و مؤثر رو به جلو از سوی مدافعان مرکزی در موقعیتهای کناری – که حالا به صورت موقت در یک جفت قرار دارند – به مهاجمان در مناطق بالاتر زمین ایجاد کند. این پاسها اغلب از گزینههای نزدیک عبور میکنند و به جای آن، به مهاجمی میرسند که از کانالهای داخلی به سمت عقب حرکت میکند.
مدافع مرکزی جلوتر از سه مدافع، بین دو هافبک محوری قرار میگیرد و با این کار میتواند در مناطق مرکزی یک برتری عددی ایجاد کند تا به شکست دادن پرس بالای حریف کمک کند. این کار باعث میشود بازیکنان خط دفاعی آموریم روی عبور از خطوط دفاعی حریف به سمت همتیمیهای مرکزی تمرکز کنند و فقط زمانی از مدافعان کناری استفاده کنند که در ساختار بازی از عقب، واقعاً ضروری باشد.
هر زمان که مدافعان کناری نتوانند مستقیماً به هافبکهای محوری پاس بدهند، الگوی معکوس از روش قبلی استفاده میشود: مدافع کناری توپ را به داخل برمیگرداند تا هافبکهای محوری را در موقعیت روبهجلو پیدا کند.
آنالیز تاکتیکی:کانالهای داخلی
در بخشهای بالاتر زمین، آموریم ترجیح میدهد تیمهایش با یک خط حمله سیال و سهنفره حمله کنند که بازیکنان آن برای یافتن فضا بین خطوط حرکت کنند و چرخش داشته باشند. به طور کلی، مدافعان کناری عرض زمین را حفظ میکنند و دو مهاجم کناری به داخل متمایل میشوند، چه در هنگام داشتن توپ و چه بدون توپ. مهاجمان کناری اسپورتینگ در چند فصل گذشته – بازیکنانی مثل مارکوس ادواردز، پدرو گونسالوز، فرانسیسکو ترینکائو، پابلو سارابیا و برونو تاباتا – همگی با کار کردن در فضاهای داخلی، همواره تهدید گلزنی قابل توجهی ایجاد کردهاند و به دنبال تسلط بر فضاهای کانالهای داخلی بودهاند.
آموریم از پائولینیو، مهاجم مرکزی سنتیتر، در مرکز این سهنفره استفاده کرده است. اما به تدریج به یک خط حمله سیالتر روی آورده است، با بازیکنانی که میتوانند هم از موقعیتهای کناری حمله کنند و هم به صورت چرخشی به مرکز متمایل شوند. این کار به چرخشهای بیشتری برای قرار دادن بازیکنان بین خطوط و ایجاد برتری عددی در کانالهای داخلی کمک کرده است.
با توجه به اینکه مدافعان کناری عرض زمین را پوشش میدهند، آموریم اغلب میخواهد دو نفر از سه مهاجم در یک کانال داخلی قرار بگیرند. مهاجم سوم و آخر نیز به سمت مرکز متمایل میشود تا تهدیدی برای خط دفاعی حریف ایجاد کند، در حالی که مدافع کناری در سمت دورتر آماده دریافت پاس و انتقال بازی به آن سمت است (همانطور که در تصویر بالا نشان داده شده). این استراتژی برتری عددی در یک سمت زمین ایجاد میکند؛ آموریم بازیکنانی را انتخاب میکند که توانایی انجام ترکیبهای نزدیک در یک کانال داخلی را دارند تا حریف را به آن سمت زمین بکشاند. اگر آنها نتوانند از طریق کانال داخلی پیشروی کنند، این کار همچنین فرصتی برای انتقال بازی به سمت دیگر زمین و قرار دادن یک مدافع حریف در موقعیت تک به تک ایجاد میکند.
نونو سانتوس از یک پست تهاجمی به مدافع کناری چپ تبدیل شده است که حضور تهاجمی بیشتری را در یک سوم نهایی از سمت چپ فراهم میکند. این شبیه به روشی است که گراهام پاتر گاهی اوقات وینگرها را به عنوان مدافع کناری در برایتون به کار میگرفت و یک بازیکن خطرناک در حمله را برای دریافت پاسهای تغییر جهت در اختیار داشت. در اسپورتینگ، این تاکتیک منجر به برتری عددی در کانال داخلی راست شده، در حالی که سانتوس که در حملات تک به تک راحت است، در سمت چپ آزاد است. پس از تغییر جهت بازی، بازیکنانی که قبلاً در کانال داخلی راست برتری عددی ایجاد کرده بودند، به سمت محوطه جریمه میدوند تا سانتوس بتواند ارسال یا پاسهای کوتاه خود را به آنها برساند.
دو هافبک محوری از پشت توپ حمایت میکنند و این امکان را میدهند که مدافعان کناری به طور همزمان به سمت جلو حرکت کنند. آموریم دوست دارد تیمهایش با پنج بازیکن حمله کنند و به طور کلی پنج بازیکن را زیر توپ نگه میدارد.
آنالیز تاکتیکی: مدل پرسینگ تیم روبن آموریم
زمانی که تیم مالک توپ نیست، اسپورتینگ آموریم یکی از پر فشارترین تیمهای پرتغال است. هنگام پرسینگ بالا در زمین، سه مهاجم به هم نزدیک میشوند تا فضاهای مرکزی را محافظت کنند. همانطور که در زمان مالکیت توپ، اولین اولویت آموریم این است که فضاهای مرکزی را اشغال کند.
زمانی که تیم به پرسینگ تعهد میکند، مهاجمان سعی میکنند بازی را به سمت بیرون هدایت کنند، به طوری که مهاجمان کناری پرسینگ خود را از داخل به خارج منحنی میکنند. دو هافبک محوری با توپ حرکت میکنند و معمولاً موقعیت خود را به صورت متناوب تنظیم میکنند، به طوری که نزدیکترین هافبک آماده است تا به زیر مهاجم مرکزی حرکت کند. موقعیتیابی عضو بالاتر دو هافبک محوری بین حریفان به آنها این امکان را میدهد که درست جلوتر از مدافع کناری نزدیک خود دفاع کنند و بسته به اینکه حریف در کجا پاس بعدی خود را ارسال میکند، تصمیم بگیرند که کدام بازیکن را تحت فشار قرار دهند (همانطور که در تصویر زیر نشان داده شده است). مدافعان کناری به شدت پرسینگ خواهند کرد اگر حریف از خط اول عبور کند و بازیکنی را در عرض زمین پیدا کند.
بازیکن دوم هافبک محوری فضاهای مرکزی را پوشش میدهد و آماده است تا بین مدافعان مرکزی قرار بگیرد – به ویژه اگر یکی از مدافعان مرکزی کناری هنگام حرکت مدافع کناری به جلو برای پرسینگ از عرض زمین کشیده شود. مدافع کناری در سمت دورتر نیز به سمت مرکز حرکت میکند، و حفاظت بیشتری را در جلوی مدافعان مرکزی در فضاهای مرکزی ایجاد میکند. این امر همچنین باعث میشود که دو هافبک محوری با موقعیتیابی متناوب خود و تصمیماتشان برای حرکت به سمت بیرون و پرسینگ توپ، تهاجمیتر عمل کنند.
دامهای عرضی
زمانی که حریف مالکیت توپ را به دست میآورد و پرسینگ بالا برای تیم آموریم ممکن نیست، معمولاً به شکل ۳-۲-۵ دفاعی میروند، اگرچه گاهی اوقات از سیستم ۱-۴-۵ استفاده میشود. تیم او هنوز هم اولویت را به محافظت از مرکز زمین میدهد و بلوک ۳-۲-۵ آنها به طور طبیعی بازی را به سمت عرض زمین هدایت میکند. در اینجا، تیم آموریم یک دام پرسینگ کلیدی به کار میبرد.
زمانی که خط حمله توپ را به سمت عرض زمین هدایت میکند، مدافع کناری از خط پنجنفری عقب میپرد. مدافع کناری در سمت دورتر در خط دفاعی چهار نفره باقی میماند تا از پست دورتر محافظت کند (همانطور که در تصویر پایین نشان داده شده). دو هافبک محوری به طور تهاجمی به سمت عرض زمین حرکت میکنند تا بازی را در یک سمت زمین قفل کنند. در این موقعیتها احتمال کمتری وجود دارد که آنها موقعیت خود را در خط دوم به صورت متناوب تنظیم کنند و تمرکز آنها اکنون بر جلوگیری از بازی مجدد حریف به داخل است. مدافع کناری پاس به سمت خط کنار زمین را متوقف میکند و نزدیکترین مدافع مرکزی آماده است تا هر دویدن عرضی را دنبال کند. بقیه خط دفاعی برای رقابت در دوئلهای هوایی یا انتقال بازی در موقعیت قرار میگیرند.
خط حمله هنوز هم برای پرسینگ توپ تلاش میکند – بهویژه دو مهاجم کناری – با نزدیکترین مهاجم که از پشت به توپ فشار میآورد تا بازی را به سمت عرض زمین قفل کند. مهاجم مرکزی موقعیت خود را حفظ میکند تا از عبور پاسها از وسط بلوک دفاعی جلوگیری کند و مهاجم در سمت دورتر موقعیت خود را بسته به قدرتهای حریف تنظیم میکند. اگر حریف در انتقال بازی خوب باشد، مهاجم کناری در سمت دورتر به خط دوم بازمیگردد. اما اگر آموریم فکر کند که ارزش ریسک کردن بیشتر را دارد، این بازیکن در موقعیت بالایی باقی میماند، آماده است تا سریعاً به انتقال یا پرسینگ بالا بپردازد اگر حریف پاس محرک بازی را ارسال کند.
فوتبال پیشگیرانه آموریم باعث شده است که صحبتهای زیادی در مورد آینده او مطرح شود. جالب خواهد بود که ببینیم او تا چه حد به جمع نخبگان فوتبال اضافه خواهد شد.
سوالی که پیش میآید این است که ابزار تاکتیکی روبن آموریم در منچستریونایتد مهیا است یا این که او مجبور است چندین پنجره نقل و انتقالاتی را صرف ترمیم نیروی انسانی خود کند؟
یک پاسخ