چهارم جولای۱۹۵۴ورزشگاه وانکدورف شهر برن سوئیس.
ویلیام لینگ که پایان بازی را اعلام کرد نتیجه باورنکردنی و غیرقابل هضم بود. سه بر دو . مجارهای جادویی قهرمان جهان نشده بودند. بهترین تیم جهان در گلولای زمین، گیر کرد و آنروز فوتبال آلمان که از اثرات جنگ دوم هنوز تکهتکه و متلاشی بود به خود و تمام جهان نشان داد که هنوز نه تنها زنده، که مستحکم و مصمماند. ژرمنها همانروز برگشتند و دیگر هرگز یکی از بهترینها بودن را ترک نکردند. نه فقط در فوتبال، در همهچیز.
در آن لحظهی تاریخیِ پایان بازی مردی در میان گِلولای چمن و پشت به پوشکاش بزرگ و خمیده با مشتهای گره کرده زانو زده بود. او باید چند دقیقه بعد جام را بالای سر میبُرد. مردی که معتقد بود مهمترین بازی زندگیاش را نه امروز در سوئیس و با بازوبند کاپیتانی تیم فوتبال آلمان که سالها قبل در شرق اروپا با لباس زندانیان انجام داده است. کاپیتان سیوچهارسالهی آلمان. فردریش( فریتس) والتر.
والتر که بود؟
والتر پس از جنگ اول متولد شد و سالهای جوانیاش گره خورد به جنگ دوم. سرباز شد و بعد اسیر. از اینجا، قصه برای صدها هزار نفر یکسان بود. فرستاده شدن به سیبری. جایی که هیچ چیز جز کار اجباری و سرما و مرگ در انتظارشان نبود . اما این قصهی فریتس نبود. در راه سیبری در جایی نزدیک مرز اوکراین و رومانی بیمار شد و سفرش چند روز به تعویق افتاد تا با گروه بعدی برود. مهمترین بازی زندگیاش دقیقا همینجا انجام شد.
در میان دیوارهای بلند زندان و بین سربازها. جوری بازی کرد که انگار این آخرین فوتبال زندگیاش است و در واقع باید همینطور هم میبود. اما در لحظهای خاص کسی او را شناخت. به یاد آورد که فقط یکبار چنین کیفیتی دیده. یک سرباز مجار که چند سال قبل بازیاش را در لباس آلمانها مقابل مجارستان در بوداپست دیده بود. سرباز مجار نتوانست بگذارد چنین استعدادی در سیبری دفن شود و جوان مستعد آلمانی را با هر دوز و کلکی که بود، نجات داد.
والتر به خانه برگشت و فوتبالش را در تیم شهر زادگاهش ادامه داد. کایزرسلاترن؛ شیاطین سرخ فوتبال آلمان. فریتس حدود سیسال برای قرمزها بازی کرد و همیشه جوابش به پیشنهادات رکوردشکن بزرگان اروپا یک کلمه بود؛ نه. مردی که جانش را مدیون فوتبال بود و نامش را بر استادیوم تیمی که عاشقش بود نهادند.
فریتس والتر نامیست که همیشه میتواند معجزه کند
کایزرسلاترن که در آغاز فصل ۹۶-۹۷ در بوندسلیگای دو حضور داشت با اتو ریهاگل سرمربی اخراجی بایرنمونیخ قرارداد امضا کرد. ریهاگل تیم را در سطح پایینتر قهرمان کرد و با انگیزهی بسیار به سطح اول فوتبال آلمان آورد. کایزرسلاترن ترکیبی از بازیکنان مستعد و پرتجربه در اختیار داشت. از آندرس برمه سیوهفتساله که قهرمان جهان بود تا میشائیل بالاک بیست ساله. اما کسی روی آنها حسابی نمیکرد و قرعه هم نیشدار بود.
هفتهی اول دیدار با بایرنمونیخ. اگر کسی میخواست یک شرط امن ببندد این بازی گزینهی خوبی بود. پیروزی پرگل بایرن برابر تیم تازه صعود کرده. اما شصتوسههزار نفر آن بعدازظهر دوم آگست در المپیک مونیخ نه شاهد قدرتنمایی میزبان که بینندهی اولین معجزهی فصل بودند.
کایزرسلاترن با گل دقیقه هشتاد شونبرگ بایرن را برد و ریهاگل و بازیکنانش با سری افراشته به فریتسوالتراستادیوم بازگشتند. این نه یک جرقهی زودگذر که شروع قصهی سیندرلایی شیاطین سرخ بود. تیم ریهاگل در هفتهی چهارم صدرنشین جدول بوندسلیگای یک شد و دیگر هرگز از آن پایین نیامد.
در دوم مِی ۱۹۹۸ در حضور سیوهشتهزار هوادار چهار بر صفر ولفسبورگ را در هم شکستند و قهرمانیشان را در استادیوم خوشنامشان قطعی کردند. شصتوهشت امتیاز گرفتند و بالاتر از مونیخیهای پرمدعا بر تخت قهرمانی آلمان نشستند.
فریتس والتر در ۱۷ ژوئن ۲۰۰۲ در ۸۱ سالگی درگذشت اما نامش هنوز در گوشهکنار شهری که عاشقش بود شنیده میشود و تا وقتی که تیم قرمزپوش شهر در فریتسوالتراستادیوم به میدان رود همیشه میشود امکان بازگشت و قهرمانی را تخیل کرد.