هیچ خشم آشکاری از کیران مککنا سرمربی ایپسوییچ پس از گل دقیقه ۹۶ برایان امبوئمو، دیده نمیشد.
نه بطریهای آب لگد شدند و نه صندلیهای نیمکت ضربه خوردند. در عوض، سرمربی ایپسویچ تاون بیحرکت ایستاد، دستانش در جیبش بود و سرش را بهآرامی و با حسرت تکان داد. انگار که منتظر اتوبوسی باشد که دیر کرده.
آرامش او – که بهنظر میرسد بازتاب فردی باشد که بهدنبال کنترل خود است، نه کسی که روحیه یا اعتمادش را از دست داده باشد – در کنفرانس مطبوعاتی پس از بازی، ۴۲ دقیقه بعد هم ادامه یافت. مککنا از «ناامیدی شدید و ویرانی» صحبت کرد. اما یادش بود که حتما درباره افتخار فراوانی که به عملکرد و هویت تیم ایپسویچ از لحاظ تاکتیکی و ذهنی دارد هم حرف بزند.
مککنا ، مرد مثبت اندیش ایپسوویچ
«اگر بهطور مداوم این ویژگیها را نشان دهیم، در اکثر بازیها رقابتی خواهیم بود.»
مککنا شخصیتی تأثیرگذار دارد: باهوش، زیرک و مثبت. اما نه به اندازهای که واقعیت را نادیده بگیرد.
ستاره مدیریتی او در دو سال گذشته تقریباً بهصورت نمایی درخشان شده است. او با بودجهای محدود (ایپسویچ سال گذشته فقط چند میلیون هزینه کرد و در جدول دستمزدها در میانه قرار داشت) و فوتبالی هجومی و پرس شدید، به دو صعود پیدرپی دست یافت. این فوتبال خوب در لیگ برتر هم ادامه یافته، اما پیروزیها بهطور کامل متوقف شده است.
چه مدت طول میکشد تا شهرت مککنا به دلیل تمام این باختها آسیب ببیند؟ آیا ممکن است او فرصت بعدی بزرگ شدن را در باشگاهی از شش تیم بزرگ از دست داده باشد؟ و اگر ایپسویچ سقوط کند، چه خواهد شد؟ بهویژه اگر شغل بایرن مونیخ در دسترس نباشد؟ (تابستان امسال وینسنت کمپانی با حرکتی قابلتوجه از برنلی سقوطکرده به غول بوندسلیگا رفت.)
مقصد بعدی مککنا کجاست؟
در وفاداری مککنا به ایپسویچ، بهجای رفتن مستقیم به سطحی بالاتر، نجابت (و پول) نهفته است. بازگشت به منچستریونایتد اگر اریک تن هاگ اخراج میشد در ماه می مطرح بود. اما اگر ایپسویچ تحت نظر او سقوط کند، جایگاه او بدون شک آسیب خواهد دید. شاید حتی به حدی که دیگر تیمهای بالای جدول یا مدعیان لیگ قهرمانان به او اعتماد نکنند.
با این حال، نمونههای بسیاری از «تیمهای بزرگ بعدی» وجود دارد. از مربیانی که در اولین فرصت به تیمی بزرگ میروند. خواه لیگ برتر باشد یا باشگاهی در سطح بالا. مربیانی که معمولا بعد این انتقال شکست میخورند.
سرنوشت شوم قبلیها
گراهام پاتر بارزترین مثال اخیر است که برایتون را با چلسی تعویض کرد. شروع به پوشیدن پیراهنهای یقه اسکی کرد و تنها هفت ماه دوام آورد. مثالهای مشابه – بدون یقه اسکی – شامل دیوید مویس از اورتون به منچستریونایتد، ناتان جونز از لوتون تاون به ساوتهمپتون، نونو اسپیریتو سانتو از ولورهمپتون به تاتنهام هاتسپر است. همه به طرز بدی شکست خوردند و تا این لحظه دیگر به آن سطح بازنگشتند.
مایکل بیل، که در زمان خود بسیار به رفتن به یک تیم بزرگ نزدیک بود، پیشنهاد تیم ولورهمپتون را در حالی که در اکتبر ۲۰۲۲ با کیوپیآر در صدر پرمیرشیب بود رد کرد. بیل آن موقع دلیلش را وفاداری اعلام کرد. یک ماه بعد البته به رنجرز پیوست. حالا دو سال از ان ماجرا گذشته و او بیکار است. در شرایطی که آخرین شغلش یک دوره فاجعهبار ۱۲ بازیه در ساندرلند بود.
مککنا مربی یونایتد میشود؟
زمانبندی همهچیز است. به نظر میرسد انزو مارسکا در چلسی به خوبی کار میکند. برندان راجرز با سوانزی پس از صعود به لیگ برتر ماند، آنها را به رتبه یازدهم رساند و شغل لیورپول را به دست آورد. اتفاقی که برای حرفهاش بسیار خوب بود. اگر سوانزی در لیگ برتر بازی میکرد و سقوط میکرد، مسیر حرفهای راجرز ممکن بود بسیار متفاوت باشد.
این مسیری است که مککنا اکنون در آن گام برمیدارد. بنابراین سرنوشت ایسوییچ برای فردی که بارها گفته که چشمش به سطوح بالای فوتبال انگلیس دوخته شده، اهمیت خواهد داشت.
او در فوریه گفت: «من بهعنوان مربی تیم اول لیگ برتر (در منچستریونایتد) کار کردهام. با مشارکت در برخی بردهای بزرگ و فصلهای خوب. بنابراین سطح این طور تیمها را میشناسم. در آن سطح کار کردهام و میتوانم با بازیکنان در آن سطح کار کنم و فکر میکنم میتوانم به بازیکنان و تیمها در آن سطح کمک کنم.»
«فکر میکنم در نهایت در حرفهام این همان جایی است که میخواهم کار کنم و تأثیر بگذارم. اما فکر میکنم مربیان دیگری هم در این زنجیره هستند که میتوانند این کار را انجام دهند.»
برخی هرگز این فرصت را به دست نمیآورند (یا هرگز به آنها پیشنهاد نمیشود). گری مانک، کریس وایلدر، شان دایچ، حتی آلن کوربیشلی؛ همه زمانی بسیار مورد تحسین بودند اما شانس خود را برای گرفتن تیمهای بزرگ از دست دادند.
شاید ما بیش از حد درگیر مسیرهای صعودی و شهرت بعضی مربیها شدهایم. نونو، به عنوان مثال، برای تیمی مانند ولورهمپتون یا ناتینگهام فارست مناسبتر است. جایی که ماهی بزرگ در برکهای کوچکتر است. این چور جاها مربی مثل نونو کنترل بیشتری بر متغیرها دارد تا در اسپرز یا پورتو.
و حالا توماس فرانک
حالا برویم سراغ همتای مککنا ، توماس فرانک از برنتفورد. او هفته گذشته اظهارات جالبی در مورد دیدگاهش نسبت به چنین تغییری بیان کرد.
فرانک مرتباً با بزرگترین باشگاههای فوتبال انگلیس مرتبط شده. او برنتفورد را در سال ۲۰۲۱ به لیگ برتر رساند و در سال ۲۰۲۳ آنها را به بالاترین رتبه از سال ۱۹۳۸، یعنی رتبه نهم، رساند.
فرانک به پادکست اسپورتس ایجنتس میگوید: «از نظر همراستایی، رهبری، فرهنگ، همه چیز… چرا باید اینجا را ترک کنم؟ برای اطمینان، اگر پیشنهاد رفتن به یک باشگاه بزرگ را دریافت کنم و تصمیم بگیرم به آنجا بروم، احتمالاً زندگیام بهتر نمیشود. فکر کنم همه ما این را میدانیم.»
«من در طول زندگیام فداکاریهای زیادی کردهام تا به جایی که امروز هستم برسم. پنج سال پشت سر هم تولد فرزندانم را از دست دادهام. هفتهای ۶۰ تا ۷۰ ساعت کار کردهام. نمیدانید اگر وارد شغلی دیگر شوید چگونه خواهد بود.»
«شاید بهتر از اینجا باشد؟ این را نمیدانم. فقط به توجه به برخی مربیان نگاه میکنم. فکر نمیکنم این بخش از فوتبالی باشد که آنها دوست دارند.»
مردی که خودش را میشناسد
گفتن «احتمالاً زندگیام بهتر نمیشود» برای منحصر بهفرد بودن و رک بودنش قابل توجه است.
فرانک ۵۱ ساله است. یعنی ۱۳ سال از مککنا بزرگتر. شاید آتش جاهطلبیهای شدید برای رسیدن به قله خاموش شده باشد. یا شاید در نگاه او خوشبختی کمارزش شمرده شده است. نبودن در مرکز توجه ملی و مورد تجزیه و تحلیل بیرحمانه یا تمسخر قرار نگرفتن کمارزش شمرده شده است.
او پس از پیروزی ۴-۳ برنتفورد مقابل ایپسویچ در روز شنبه گفت: «نکته کلیدی برای کیران این است که به کاری که انجام میدهد باور دارد. شما وقتی اصول خود را دارید، در طول راه یاد میگیرید و سپس به پیامهای
ثابت پایبند میمانید. مطمئنم او این کار را میکند.»
اگر مککنا به توصیه فرانک گوش دهد، در هر جایی که باشد موفق خواهد شد.
3 پاسخ
مطالعه این مقاله همزمان شد با اخبار اخراج جرارد از تیم الاتفاق عربستان.
جراردی که همین چند ماه پیش بعد از جنجال هندرسون تو عربستان، قراردادش رو تمدید هم کرده بود…
شاید بهتر بود که تو همون رنجرز میموند و به فرصت مربیگری استون ویلا نه میگفت تا وجهه خودش رو این طوری به قهقرا نبره…
درس اخلاقی که من گرفتم اینه طمع خوب نیست
به هوای تیم بزرگتر تیم فعلی رو ترک میکنید و بعد سالها بیکار می مانید