https://footballtherapy.ir/?p=2090 : لینک کوتاه

آنالیز تاکتیکی وولورهمپتون لاژه

پس از جدایی نونو اسپریتو سانتو در پایان فصل گذشته،  طرفداران وولورهمپتون امیدوار بودند سرمربی بعدی آنها آنقدر اشتیاق داشته باشد که باشگاه را به یک تیم چالش برانگیز لیگ اروپا تبدیل کند. در حالی که انتصاب برونو لاژه در ابتدا سر وصدایی نکرد، پس از گذشت چند هفته سرمربی پرتغالی از انتظارات هواداران فراتر رفته و وولوز را به یکی از بهترینهای ساختار دفاعی لیگ تبدیل کرده است.

گرگ ها با وجود به ثمر رساندن تنها ۱۴ گل در ۱۹ بازی لیگ، با ۲۸ امتیاز در رده هشتم جدول قرار دارندکه دلیل این جایگاه تا حد زیادی به دلیل تعادل تاکتیکی عالی تیم برونو لاژه و نیز ساختار دفاعی عالی بوده است. در اینجا میخواهیم با ارائه یک تجزیه و تحلیل تاکتیکی همه چیز در مورد گرگ های برونو لاژه را با شما درمیان بگذاریم.

 

 

سیستم بازی : ۳-۴-۳

از بسیاری جهات، برونو لاژه همان جایی را که نونو اسپیریتو سانتو متوقف کرد، ادامه داد. این تیم نه تنها از همان سیستم ۳-۴-۳ استفاده می کند که در تمام دوران سرمربیگری سانتو استفاده می شد، بلکه لاژه در این فصل از یک تیم با اسکواد کوچکتر نیز استفاده کرده است، تیمی متشکل از ۱۸ بازیکن.  که البته در دنیای کووید ممکن است چیز خطرناکی به نظر برسد، اما برای وولز در ایجاد ثبات و هماهنگی تیمی بسیار عالی بوده و هر کدام از خطوط درک روشنی از نحوه حمایت از یکدیگر دارند.

 

در دروازه، ولوز یکی از دروازه بان های خوب فصل گذشته یعنی روی پاتریسیو را با یکی از دروازه بان های عالی این فصل جایگزین کرده است. عملکرد خوزه سا با درصد سیو خیره کننده ۸۵.۳% و ۸ کلین شیت تا اینجای فصل، بسیار قابل توجه بوده است. ولوز در کل در طول فصل فقط ۱۴ گل دریافت کرده است که پس از منچسترسیتی، دومین دفاع برتر لیگ است. بخش بزرگی از این موفقیت بدلیل درخشش این دروازبان و همچنین عملکرد  و پوششش خوب عناصر دفاعی متشکل از کاپیتان Conor Coady،  Romain Saiss قدرتمندو فوتسالیست سابق یعنی Max Kilman بوده است. جالب اینجاست که کیلمن و سایس هر دو چپ پا هستند و اکثر پاس های بلند کیلمن از سمت راست با پای قوی او انجام می شود. ویلی بولی کاپیتان سوم در تمام فصل در ترکیب حضور نداشته است و ولوز امیدوار است که هر چه زودتر بازیکن عاج را بازگرداند. هر چند بدلیل کمبود نفرات دفاعی درضورت هرگونه مصدومیت یکی از این سه بازیکن، لئاندر دندونکر تنها بازیکن دیگری است که تجربه ملموسی در بازی در این پست در ترکیب هجده نفره دارد.

 

بر عکس خط دفاعی،در دیگر مناطق، لاژه از سیستم چرخشی بازیکنان استفاده کرده است.

به نظر می رسد نلسون سمدو و مارکال گزینه اول مدافعان کناری باشند، اما کی جانا هوور و رایان آیت نوری نیز می توانند جایگزین مطمئنی باشند. یکی دیگر از دلایل موفقیت ولوورهمپتون داشتن خط هافبک عالی شامل روبن نوس و ژائو موتینیو است که به همراه دودنکر بلژیکی تاکنون بهترین عملکرد را داشته اند همانطور که این تیم خط در مقابل سیتی و چلسی به خوبی بازی کردند.

ترینکائو، وینگر جدید پرتغالی، در غیاب پدرو نتو، بهترین گلزن فصل گذشته تیم، کاملا خود را نشان داده است و همچنین دانیل پودنس  در زمانهایی که وارد زمین شدشاید موثرتر هم بوده است. همین را می توان در مورد آداما ترائوره ​​جادوگر و دیگر خرید جدید ولوز – هی چان هوانگ – که از زمان انتقال از لایپزیگ ۴ گل به ثمر رساند، گفت. مهمتر از همه، رائول خیمنز در فصل گذشته از شکستگی وحشتناک جمجمه با موفقیت بهبود یافت و به وولوز کمک کرد تا در فصل ۲۰۲۱-۲۰۲۲ به بهترین شکل ممکن بازگردد.

در حالی که عامل ثبات تاکتیکی و ثبات بازیکنان به موفقیت وولوز کمک زیادی کرده است، مردان لاژه اگر بخواهند فردی مانند رائول خیمنز یا کانر کودی را از دست بدهند، در دردسر شدیدی خواهند افتاد. چنانچه درفصل گذشته بدون خیمنز بسیار افت کردند و اگر هر یک از دیگر بازیکنان کلیدی را در اثر بیماری یا مصدومیت دست بدهند، به راحتی فرم خود را از دست میدهند.

با این وجود، ولوز در ترکیب ۳-۴-۳ خود بسیار عالی بوده و یکی از بهترین رکوردهای دفاعی لیگ را دارد. پس بیاید بررسی کنیم که چگونه وولوز در این فصل زیر نظر برونو لاژه به موفقیت های زیادی دست یافته است.

 

 

اصول حمله

ولوز که گاهی به دلیل بازی خسته کننده و تدافعی مورد انتقاد قرار می گیرد، در این فصل از فرم مناسبی در خط حمله برخوردار بوده و نسبت به سایرین از میزان مالکیت توپ بالاتری برخوردار است. شاید آمار ۴۷.۶ درصد مالکیت پایین باشد، اما این آمار در رده یازدهم لیگ است. نکته نگران کننده از منظر تهاجمی این است که تعداد گل های کمی که آنها به ثمر رسانده اند۱۴ گل است که دومین کمترین گل زده در لیگ است (نرویچ با ۸ گل در رده آخر قرار دارد). XG کل آنها ۱۸.۵ نشان می دهد که آنها باید بیشتر گل می زدند، اما حتی آن هم کمتر از یک گل در هر بازی بود.

 

با این وجود، گرگ‌ها مجموعه‌ای از اصول کاملاً تعریف و تدوین استفاده میکنندو کاملا مشخص است که از الگوی جالب توجهی استفاده میکنند.

یکی از روش های آنها شامل پاس به جلو از یک هافبک میانی به یک هافبک تهاجمی است که سپس با یک لمس توپ را به عقب برمی گرداند. هافبک میانی سپس با یک پاس رو به جلو به بازیکن دیگری بازی خواهد کرد و عملا بدینصورت بازی و توپ را برای خود نگه میدارند.

 

این مسئله باعث میشود که نفر سوم به راحتی از دست کنار مدافع فرار کند ، زیرا که مدافعان مشغول پاس اول می شوند و عملا از تعقیب پاس ترکیبی اصلی جا میمانند. یکی دیگر از الگوهای رایج دیگر این است که یک مدافع کناری توپ را در داخل به یکی از دو هافبک میانی پاس می دهد، که بلافاصله بایک سوئیچ توپ را به سمت دیگر می فرستد، جایی که مدافع کناری سمت دور، در حین حمل توپ مقداری سرعت خود را بالاتر میبرد. در این حالت نلسون سمدو به خوبی در نیمه حریف پیشروی و حمل توپ میکند و بطور همزمان به خوبی با ترائوره ​​از آن طرف زمین هماهنگ است وارتباط برقرار می کند. تیم از هر دو الگو در همه جای زمین استفاده میکند خواه بخواهد بازی سازی کند و یا اینکه در یک سوم زمین تیم مقابل باشد.

 

ولوز در مدت زمان مالکیت خود، با استفاده از مدافعان میانی و هافبک های مرکزی خود برای یافتن مسیرهای رو به جلو، توپ را از طریق مالکیت نهایتا با یک لمس و یا دو لمس توپ کار می کند. آنها عاشق پاس های مورب بلند در زمان مناسب هستند، به خصوص از کانر کودی که در این زمینه بسیار خوب کار میکند، اما همچنین از Neves و Moutinho امکان ارسال چنین پاس هایی را دارند.

ولوز بیش از هر تیمی و البته بعد از سه تیم برتر لیگ برتر در جدول

(همچنین منچستریونایتد تیم دیگری است که در ارسال اینگونه پاس ها بهترین است) پاس‌های بلند داده است .

کودی در انتخاب پاس های بلند از عمق به عنوان لیبروی اصلی تیم، فوق العاده ترین بازیکن خود را نشلن داده و از طرف دیگر، سایس دوست دارد در پاس‌های کوتاهی را برای بازیکنانی که در موقعیت‌های بهتری قرار دارند، ارسال کند. این بازیکن مراکشی حتی بیش از نوس و موتینیو که اغلب روی انتقال بازی پاس های جانبی می دهند بهترین پاسور گرگ هاست.

 

بنابراین مردان لاژه با استفاده از این بازیکنان نفوذی و همچنین این نوع بازیکنان پاسور، مربع و مثلث های ترکیبی درست میکنند.

این ترکیبی از توازن و استفاده از پاس‌های مستقیم است که در این صورت تیم میداند کی برای این روش بازی سازی صبور باشند و چه زمانی حمله ور شوند.

 

از آنجایی که بازیکنانی مانند Neves و Moutinho به دنبال نگهداری توپ و تعویض بازی هستند، وولوز معمولاً به دنبال کار در مناطق وسیع و ارسال سانترها به داخل محوطه از مدافعان کناری خود است. آنها بیش از هر تیم دیگری در لیگ از سمت راست استفاده می کنند، یعنی همان سمتی که آداما ترائوره ​​در هنگامی که در ترکیب باشد.ترائوره ​​با ۵.۳ دریبل در هر بازی (بیشترین در لیگ بازیکنان با بیش از ۵ بازی)، خلاقیت بیشتری به تیم می بخشد. روشی که او بازیکنان را روی خط می برد و ترس را به حریف وارد می کند، امکان بازی متفاوت و مستقیم تری را به وولوز می دهد که می توانند از آن به نفع خود استفاده کنند که این به این معنی است که یک مدافع راست در آن سمت، مانند نلسون سمدو، می‌تواند به سمت جلو در موقعیت‌های بهتر حرکت کند، زیرا ترائوره ​​حریف را به عقب کشیده و به تیمش شانس بیشتری برای بازی روی پای جلو می‌دهد.

 

 

در حالی که ما بیشتر این بحث را صرف مالکیت رویایی وولوز کردیم، آن ها هنوز هم دوست دارند با مرد بزرگ خود بازی کنند. رائول خیمنز در این فصل ۸۶۸ پاس را از هم تیمی ها دریافت کرده که بیشترین پاس برای تیم لاژه است. پس از بازپس گیری توپ، اولین بازیکنان همیشه این است که ببینند این بازیکن مکزیکی کجاست، و آیا می توانند او را پایین زمین پیدا کنند یا به او اجازه دهند تا شانس خود را در قسمت جلوی زمین بیابد. این بازیکن ۳۰ ساله که معمولا دست کم گرفته میشودآمیزه ای از سرعت و خونسردی است و همواره در زمانی که پشت به دروازه حریف است عالی عمل میکند. هنگامی که خیمنز توپ را به زمین وولوز برمیگرداند و یا به عمق می برد تا مالکیت توپ را به دست بیاورد، او اغلب باعث گرفتن خطا می شود واین چیزی است که بازیکنی مانند ژائو موتینیو می تواند از آن بهره ببرد.

اسلحه دیگر گرگها، استفاده دنیل پودنس (و البته آداما ترائوره) از قدرت دریبل زنی خود است که در این حالت باعث میشود تیم کاملا بالا بیاید.

 

اما در اغبل اوقات وولوز یک تیم نسبتاً صبور در حمله است ، اغلب تجمع می کنند و پوزیشن های خود را بسیار سفت و سخت نگه می دارند و به ندرت دچار نوسان می شوند و حتا در حالت تهاجم، به ندرت خود را باز می گذارند. درواقع گرگها تیمی دشوار برای مقابله با حمله هستند، به خصوص با وجود کانر کودی که همیشه به طور عالی در مرکز خط دفاع سه نفره قرار می گیرد.

 

اصول دفاعی

گرگ ها در حمله کاملاً افتضاح نبوده اند، اما در مقایسه با شگفتی هایی که در این فصل در دفاع انجام داده اند، خط حمله آنهاکم رنگ است. شکافتن سازماندهی وولوز که به طور عالی توسط Coady رهبری می شودبسیار دشوار است.

ما اخیراً در مورد چیدمان دفاعی عالی لاژه در برابر چلسی که با شیوه ۳-۵-۲ بازی میکند صحبت کردیم که آبی های توخل در تمام بازی فقط یک شوت به سمت دروازه زدند. این یک اتفاق تکراری برای وولوز در این فصل است، که در مجموع فقط ۱۱.۸ شوت و فقط ۳.۶ به سمت هدف در هر بازی به سمت این تیم شده که این بهترین نرخ در لیگ  و بعد از سه تیم برتر جدول است. با درخشش خوزه سادروازبان برای در آن ۳-۴ شوت، که معمولاً موقعیت های بسیار ضعیفی بوده اند، گرگها در ۱۹ مسابقه ۸ کلین شیت ثبت کرده اند.

هنگام دفاع در منطقه یک سوم خودی،، گرگ‌ها ترکیبی از مارک کردن و دفاع منطقه ای را بکار میبرندو فضای کمی بین خطوط باقی می‌گذارند. وینگرها برای کوچک کردن فضای بازی، معمولاً در آرایش ۵-۴-۱ به خط هافبک می پیوندند. از طریق این شکل بی نقص، تیم لاژه بیش از هر تیم دیگری تکل و پرس را در یک سوم دفاعی خود انجام داده است، که هم حس انعطاف پذیری و هم تطبیق را در بلوک پایین خود نشان می دهد. آنها تمام راه های مرکزی را به طور کامل قطع میکنند و نوس و موتینیو مانند زنبورهای کارگر در جلوی کندو از بازیسازی تیم حریف با مهاجمان خطرناک خود جلوگیری کنند. در همین حال، کودی معمولاً شماره ۹ حریف را مارک می کند و در حالی که برای بدست آوردن مالکیت به عمق می رود، او را دنبال می کند. اگر حریف خود را در لبه هجده بیابد، بازیکنان وولوز به سمت توپ حرکت میکنند و مانع از انجام هر ضربه ای می شوند. این بدان معناست که فضای بازی فقط دورتر میشود که به ناچار تیم حریف مجبور به سانتر کردن میشودکه در این صورت بازیکنان وولوز به خوبی با سانترها مقابله میکنند که این مسئله به لطف یک دروازه‌بان با کیفیت و مدافعان هوشمند امکان پذیر است.

در پیروزی ۱-۰ اخیر مقابل منچستریونایتد، چندین بار بود که یونایتد توپ را برای تنها بازیکن در محوطه جریمه سانتر می کرد که این بازیکن خود را در محاصره ۴ مدافع ولوز می دید و وقتی ۱ برابر ۴ باشد، گلزنی از روی سانتر می تواند بسیار دشوار باشد.

 

در یک سوم میانی، وولوز هیچ تمایل برای پرس از خودنشان نمی دهد. آنها شکل جمع و جور خود را حفظ می کنند و سعی میکنند تا حد امکان نفوذ نکنند و به حریف اجازه می دهند توپ را بدون هدف بین مدافعان مرکزی خود پاسکاری کند. در این حالت نقش خیمنز با قطع ارتباط بین مدافعان و هافبک های تیم حریف بسیار مهم است. به عنوان مثال پودنس با عملکرد عالی خوددر برابر چلسی باعث شد که انتخاب چالوبا انتخابی وحشتناک در خط هافبک چلسی قلمداد شود.

با توجه به نوع بازی گرگها، معمولا مناطق آزاد زیادی به تیم مقابل واگذار میشود که شاید موجب گیج شدن بازیکنان شود که معمولا بدلیل نفوذ متقابل از کناره ها و یا عدم تمایل کلی وینگرهای وولوز برای پرس رخ دهد، اما مردان لاژه سریعا آن را جبران میکنند.

مدافعان کناری معمولاً وظیفه دارند از ۵-۴-۱ خارج شوند و زمانی که توپ وارد منطقه آنها شد، پرس را انجام دهند. این روند در برابر تیم‌هایی که مدافعان کناری رونده ای نیز به کار می‌گیرند بیشتر است، زیرا کاملاً واضح است که آنها باید به چه کسانی توجه کنند. اما در مقابل تیم‌های چهار دفاعی، یک مدافع کناری، وینگر و مهاجم همگی می‌توانند به یک سمت بیایند تا فضای کناری وولوز را بیشتر کنند. نِوِس و موتینیو باید در این لحظات به هم بزنند تا کمک کنند و به طور بالقوه آن فشردگی مرکزی را که درباره آن صحبت کردیم محدود کنند. بنابراین، وینگرهایی مانند پودنس و ترینکائو باید جنبه دفاعی بازی خود را در مناطق وسیع افزایش دهند تا به مدافعان کناری خود کمک کنند تا به شدت تحت فشار قرار نگیرند.

 

در یک سوم جلویی زمین، جایی که وولوز تنها ۲۵ درصد از زمان خود را در مسابقات می گذراند (شومین تیم ضعیف در لیگ)، رائول خیمنز اغلب بلوک بالای تیم را به شکل ۳-۴-۳ هدایت می کند. آنها هیچ تمایل برای پرس روی ضربات دروازه ندارند، اماوقتی پوزیشن تهاجمی که به کار می گیرند ممکن است حریف آنها را به اشتباه بیندازد، و این جاییست که گرگها به توانایی هوایی خود در خط دفاع اعتماد می کنند. اگر حریف تهاجمی تر شود، یا در لحظاتی که وولوز پس از یک ضد حمله سریع توپ را از دست بدهد، سریعا شکل دفاعی آنها ۵-۳-۲ خواهد شد، زیرا بازیکنان به موقعیت خود برمی گردند.

 

گویی این همه استحکام برای حفظ رکورد دیوانه کننده آنها کافی نیست، تیم لاژه در دفاع از ضربات ایستگاهی نیز عالی است. آنها خطاهای زیادی را انجام نمی دهند، اما وقتی انجام می دهند، همیشه توپ را از خطر دور می کنند.حضور Coady در سازماندهی دفاعی، کلیدی است و و با نوع بازی خود همیشه به دروازبان فضای کافی می دهد تا بتواند بیرون بیاید و توپ را از آن خود کند.وولوز تنها تیمی است که هنوز در این فصل از ضربات ایستگاهی گل دریافت نکرده است، که نشانه ای فوق العاده ستودنی از پیشرفت نسبت به دوران تحت هدایت نونو است. ولورهمپتون فصل گذشته ۵۲ گل دریافت کرد که ۱۳ گل از ضربات ایستگاهی به دست آمد. مهمتر از همه، ۲۸ امتیازی که آنها از تنها ۱۴ گل به ثمر رسانده اند نشان دهنده دو چیز است. اول اینکه به زدن گل برای آنها فوق العاده سخت است، اما مهمتر از آن، ثبات دفاعی فوق العاده ای را به نمایش می گذارد، که در آن تعداد کم گل هایی که آنها به ثمر می رسانند، موقعیت آنها را در جدول کم نمی کند.

نتیجه گیری

مردان برونو لاژه در این فصل کاملاً درخشان بوده‌اند، وولوز شبیه تیم لیگ اروپای دو یا سه سال پیش است تا تیم ضعیف فصل آخر نونو. با کسب ۲ امتیاز به ازای هر گل زده، رکورد دفاعی آنها گویای همه چیز است. اما وولوز خیلی بیشتر از یک تیم دفاعی است. آنها لحظات درخشانی از کیفیت را در مالکیت توپ به نمایش می گذارند و تیمی را دارند که به زودی می تواند گل های بیشتری را به ثمر برساند. در حال حاضر، برونو لاژه می‌تواند از نحوه بازی تیمش در نیم فصل بسیار خوشحال باشد و ولوز به راحتی در رده هشتم قرار دارد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *