منبع: tifo football
فوتبال که اغلب به دلیل شکوه و دوستی آن جشن گرفته میشود، واقعیتی کمتر شناخته شده را در بر دارد: مشکلات سلامت روانی بازیکنان و افسردگی فوتبالیستهای حرفهای.
در اوایل سال ۲۰۲۰ گزارش شد که ۲۲ درصد از بازیکنان فعلی یا سابق در انگلستان و ولز افسردگی را تجربه کرده یا به خودآزاری فکر کردهاند. این آمار نگرانکننده نیاز فوری به پرداختن به مشکلات سلامت روانی در این ورزش را نشان میدهد. این گزارش به بررسی عواملی که به این چالشها منجر میشوند، داستانهای شخصی بازیکنان تحت تأثیر و تلاشهای در حال تحول برای حمایت از سلامت روانی در فوتبال میپردازد. داستان افسردگی فوتبالیستهای حرفهای.
افسردگی فوتبالیستهای حرفهای: فشار از جوانی آغاز میشود
برای بسیاری از بازیکنان، مشکلات سلامت روانی از سنین جوانی آغاز میشود. از لحظهای که کودکی به طور جدی به فوتبال میپردازد، تحت نظارت و رقابت مداوم قرار میگیرند. نه تنها با حریفان، بلکه با همتیمیها. ریسکها بالا هستند و تعداد کمی به موفقیت حرفهای دست مییابند.
در سال ۲۰۲۲، لیگ برتر گزارش داد که تنها ۳۰ درصد از ۴,۴۱۹ بازیکن سابق آکادمیها قرارداد حرفهای دریافت کردهاند و تنها ۱۰ درصد از آنها بیش از ۲۰ بازی لیگ در چهار دسته برتر فوتبال انگلیس انجام دادهاند. کسانی که موفق نمیشوند، اغلب با استرس شدید روانی روبرو میشوند. مطالعهای در سال ۲۰۱۵ از دانشگاه تیساید (Teesside) نشان داد که ۵۵ درصد از بازیکنان آکادمی که از تیمها کنار گذاشته شده بودند، ظرف سه هفته پس از این رویداد، سطح بالینی استرس روانی را تجربه کردهاند.
افسردگی فوتبالیستهای حرفهای: نتایج غمانگیز
عواقب مشکلات سلامت روانی بدون درمان میتواند ویرانگر باشد. جاش لیونز (Josh Lyons)، بازیکن سابق آکادمی اسپرز، هرگز نتوانست از افسردگی ناشی از کنار گذاشته شدن در سن ۱۶ سالگی بهبود یابد. پس از تلاش در دیگر باشگاهها، او در سن ۲۶ سالگی به زندگی خود پایان داد. به طور مشابه، جرمی ویستن (Jeremy Wisten) که از آکادمی منچستر سیتی کنار گذاشته شده بود، به افسردگی عمیقی فرو رفت که منجر به خودکشی او در سن ۱۸ سالگی شد. این داستانها نشان میدهد که نیاز به سیستمهای حمایتی جامع برای ورزشکاران جوان چقدر ضروری است.
مشکلات سلامت روانی در فوتبال حرفهای
حتی کسانی که به سطح حرفهای میرسند نیز از مشکلات سلامت روانی مصون نیستند. افزایش نظارت و فشار عمومی تأثیر احساسی بازی را تشدید میکند. تونی آدامز، کاپیتان سابق تیم ملی انگلستان و آرسنال، آشکارا در مورد مبارزه خود با اعتیاد به الکل صحبت کرده است که تقریباً حرفه او را نابود کرد تا اینکه در سال ۱۹۹۶ به هوشیاری رسید.
دیگر بازیکنان نیز با چالشهای مشابهی روبرو شدهاند. استیون کولکر، مدافع سابق تاتنهام، با اعتیاد به قمار و الکل دست و پنجه نرم کرده است. دنی رز در مورد چگونگی تبدیل شدن یک آسیب زانو به افسردگی شدید صحبت کرده است و آرون لنون در سال ۲۰۱۷ به نقطه بحرانی رسید که بحران عمومی او را علنی کرد. استیون رید، بازیکن حرفهای دیگر، در طول بازیهای لیگ برتر حملات وحشت شدید عصبی را تجربه کرد.
افسردگی فوتبالیستهای حرفهای: فرهنگ سکوت
فرهنگ سنتی فوتبال اغلب حرف زدن در مورد مشکلات سلامت روانی را منع میکند. پیشنهاد تغییر این شیوهها اغلب با مقاومت مواجه شده است و منتقدان، بازیکنان مدرن را بیش از حد حساس میدانند.
مارتین لینگ، بازیکن سابق، در مورد تصورات غلط خود پیش از تجربه مشکلات سلامت روانی اذعان داشته که قبلاً افسردگی را نشانه ضعف میدانسته است. این انگ اجتماعی در مورد افسردگی فوتبالیستهای حرفهای بسیاری را از درخواست کمک باز میدارد و مشکلات را تشدید میکند.
تغییر دیدگاهها و پیشرفتها
سالهای اخیر شاهد تغییرات مثبت در رویکرد فوتبال به سلامت روانی بوده است. خیریه تونی آدامز، «شانس ورزشی»، نقش مهمی در ارائه حمایت به ورزشکاران ایفا کرده است. باشگاهها به تدریج اولویتدهی به وظیفه مراقبت از بازیکنان را آغاز کردهاند و محیطهای سمی مانند آکادمی استون ویلا در سال ۲۰۱۷ اصلاح شدهاند.
بازیکنانی مانند دومینیک کالورت-لوین در شکستن انگزدایی پیشگام شدهاند. این مهاجم اورتون علناً اذعان کرده است که صحبت در مورد مشکلات خود، زندگی او را نجات داده است. پیام او به بازیکنان جوان تأکید بر اهمیت درخواست حمایت بود:
پارادوکس قدرت واقعی این است که بتوانید با ضعفهای خود روبرو شوید.
فوتبال به تدریج اهمیت سلامت روانی را میپذیرد، اما هنوز کارهای زیادی برای انجام دادن باقی مانده است. با پرورش فرهنگی از باز بودن و ارائه سیستمهای حمایتی قوی، این ورزش میتواند به بهتر محافظت کردن از رفاه بازیکنان خود کمک کند. این تلاشها نه تنها به نفع ورزشکاران است، بلکه بازی را نیز به منبعی از شادی و الهام برای همه تبدیل میکند.