واقعیت این است که در دوران گواردیولا و منچسترسیتی هولناکش به سر میبریم. آنها بخشی از سختترین چالشها را با موفقیت از سرگذراندهاند و در صورت دوام طولانی مدت مرد اسپانیایی روی نیمکت آبیهای منچستر، رکوردهای بیشتری هم جابهجا خواهند شد. سیتی این فصل و فقط همین فصل این فرصت را دارد که یکی از سختترین رکوردها را به نام خود کند. آنها باید از رکورد سه قهرمانی پیاپی در بالاترین سطح فوتبال انگلستان بگذرند.
اما اولین تیمی که چنین رکوردی ثبت کرد در دهههای بعد نتوانست جایی برای خود در میان مدعیان سنتی و همیشه بالانشین جدول پیدا کند. تیمی که در دهههای بعد در میان هیاهوی دیگر بزرگان جزیره نامرئی شد. هادرزفیلد اف سی.
چپمن می آید
شهر کوچک هادرزفیلد در شمال انگلستان در دههی سوم قرن بیستم مثل برخی از بزرگترین شهرهای جهان پر از جوش و خروش و غرش بود. تیم شهر کوچک در چهار فینال اف ای کاپ حاضر شد و یکبار هم جام را به خانه آورد، همچنین دو بار نائب قهرمان لیگ شدند. اما ویژهترین دستاوردشان سه قهرمانی پیاپی در بالاترین سطح فوتبال انگلستان بود. افتخاری که بعد یک قرن با هزینه میلیاردها پوند هنوز هم بزرگترین افتخاریست که تیمی در بریتانیا به آن نائل آمده است.
وقتی در مارچ ۱۹۲۱ لنگلی اَمبروز سرمربی هادرزفیلد از کارش استعفا داد تا شغلی دیگر راه بیندازد، دستیارش کسی بود که در سالهای بعد، تاریخ فوتبال جهان را برای همیشه تغییر داد. هربرت چپمن. مردی که از خانوادهای معندچی آمده بود و سختکوشی را با علم در آمیخت و با استانداردهای امروز، تبدیل به اولین سرمربی مدرن فوتبال بریتانیا شد.
اولین خریدهای چپمن کلِم استیفنسون هافبک تهاجمی پرتجربهی ویلا و جرج براون نوزدهساله بودند. یک سال بعد اولین جام از راه رسید. قهرمانی اف ای کاپ با پیروزی یک بر صفر برابر پرستون نورثاند. با ضربهی پنالتی بیلی اسمیت. استیفنسون مثل ژنرالی در میانهی میدان جوانان هادرزفیلد را رهبری میکرد.
بازی متفاوت تیم چپمن نسبت به سایرین خیلی زود نتیجه داد. آنها فصل بعد را همامتیاز با کاردیفسیتی به عنوان قهرمان انگلستان تمام کردند. پیروزی شش بر یک خانگی برابر آرسنال سهم بزرگی در آن قهرمانی داشت. بهترین گلزن فصل هادرزفیلد چارلی ویلسون بود و آنها در طول فصل فقط پنج گلزن داشتند. هادرزفیلد در دفاع مستحکم و در ضدحملات سریع و کشنده بودند.
همهچیز در کنترل هربرت چپمن بود و تا کوچکترین جزئیات باشگاه را زیر نظر داشت. تیمِ حریف را آنالیز میکرد – که آن روزها به جنون شبیه بود – و رژیم غذایی بازیکنان و حتی انتخاب قطعات موسیقی را در کنترل داشت. همان شیوهای که بعدها بزرگترین مربیان بریتانیا اجرایش کردند از بازبی و شنکلی و پیزلی تا کلاف، رِوی و فرگی.
پیش به سوی سه قهرمانی پیاپی
غرش شهر کوچک ادامه داشت. آنها فصل بعد با پنجاه و هشت امتیاز، بالاتر از دیگران مسابقات را تمام کردند. برای اینکه روشن شود تداوم موفقیت در آن سالها چقدر پیچیدهتر بوده، باید بدانیم که رقیب فصل قبل هادرزفیلد که رقابتی شانه به شانه داشتند، این فصل را در رتبه یازدهم به پایان رساند. تیم چپمن در آن فصل دو تمامکنندهی فوقالعاده داشت. چارلی ویلسون و جرج براون روی هم چهل و چهار گل به ثمر رساندند. تیم در مجموع شصت و نه گل زد و با بیست و هشت گل خورده بهترین دفاع جزیره بود.
دوباره پیروزی پنج بر صفر و اینبار در لندن برابر آرسنال، بهترین پیروزی فصل تیم بود و شاید دلیل محکم برای اینکه آرسنال متمول اما خسیس و نه چندان قدرتمند، برود برای استخدام بهترین و ویژهترین سرمربی دنیا. چپمن میراث خود در هادرزفیلد را رها کرد و رفت تا امپراطوری خود در لندن را بسازد.
سسیل پاتر جایگزین هربرت چپمن شد و ماموریت غیرممکن را ممکن کرد. آنها باز هم فصل را به عنوان قهرمان تمام کردند. بالاتر از همه و با پنج امتیاز بیشتر از آرسنال چپمن. این فصل تمام وکمال در اختیار براون بود که هنوز هم بهترین گلزن تاریخ باشگاه است.او آن فصل در چهل و یک بازی سی و پنج گل به ثمر رساند.
سه قهرمانی پیاپی برای تیمی که دیگر هرگز نتوانست به چنین افتخاری نزدیک شود. تیم شهر کوچک تا پایان دهه کماکان در میان تیمهای مدعی باقی ماند و رفته رفته مثل بسیاری از چیزهای بزرگ آن دوران افول کرد و هرگز نتوانست بخشی از هیاهوی دورانهای دیگر شود.