نویسنده: دن شلدون/ اتلتیک
منچستر یونایتد قرار است به جدیدترین باشگاه لیگ برتری تبدیل شود که سهام اقلیت را میفروشد.
سر جیم رتکلیف، میلیاردر انگلیسی که ثروت خود را از طریق شرکت بزرگ پتروشیمی INEOS به دست آورده، در صف خرید ۲۵ درصد از سهام موفقترین تیم فوتبال انگلستان قرار دارد. این به طور بالقوه نشان دهنده آغاز پایان مالکیت خانواده جنجالی گلیزر است.
رتکلیف چقدر پول دارد؟
رتکلیف ۷۱ ساله یکی از ثروتمندترین افراد جهان است. براساس فهرست ثروتمندان ساندی تایمز، او دومین فرد ثروتمند در بریتانیا است. اوایل امسال، این روزنامه ثروت او را ۲۹.۶۸۸ میلیارد دلار برآورد کرد که نسبت به سال گذشته ۶ میلیارد دلار افزایش نشان میدهد.
با این حال رتکلیف تنها ۲۵ درصد از سهام یونایتد را دنبال میکند. چرا او نمیخواهد باشگاه را به طور کامل بخرد؟ و چرا اخیرا سایر سرمایهگذاران لیگ برتر به جای سهام اکثریت، سهام اقلیت را خریداری کردهاند؟
چرا جدیدا همه سهام اقلیت می خرند؟
جوردن گاردنر، یک سرمایه گذار فوتبال در آمریکا که پیش از این در هلسینگور دانمارک، باشگاه ایرلندی داندالک و تیم سوانسی سهامدار بوده، میگوید: ” به طور کلی، سرمایه گذاری اقلیت راهی برای مردم است تا بدون داشتن مسئولیت مالکیت اکثریت سهام، اولین قدم جدی خود را در یک باشگاه فوتبال بگذارند.این راهی است برای اینکه در پس زمینه باشید و آن سطح از هیاهوها متوجه شما نباشد.”
در ماه سپتامبر، گروه ورزشی فن وی (FSG) سهام اقلیتی در لیورپول را به شرکت سهامی خصوصی مستقر در ایالات متحده به نام Dynasty Equity فروخت. ارزش این قرارداد بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیون دلار است که نشان دهنده سهامی بین ۱.۹ تا ۳.۸ درصد است.
بیل فولی که مالک تیم لیگ برتری بورنموث است، اخیرا از طریق شرکت بلک نایت فوتبال، گروهی که یکی سهامداران خرد آن مایکل بی جردن بازیگر هالیوودی است، سهام خود را به رایان اسپورت ونچرز فروخته.
در نیوکاسل یونایتد، صندوق سرمایهگذاری عمومی عربستان سعودی ۸۰ درصد سهام دارد و شرکای سرمایه گذاری PCP (۱۰ درصد)و برادران روبن (۱۰ درصد)بقیه را تشکیل میدهند. سیلور لیک، یک شرکت سهامی خصوصی در ایالات متحده، سهم اقلیت – کمی بیش از ۱۸ درصد – در گروه فوتبال سیتی، دارد. کریستال پالاس چهار سهامدار و سرمایه گذار اصلی دارد. استیو پریش، جاش هریس، دیوید بلیتزر و جان تکستور سهامی در اندازههای مختلف دارند. چندین باشگاه لیگ برتری دیگر با مالکان متعدد وجود دارد.
یکی از دلایلی که باعث میشود سهام بسیاری از تیمها به این روش واگذار شود، افزایش هزینه آنها است؛ به این معنی که میزان افرادی که میتوانند به تنهایی هزینههای خرید کامل باشگاه را تامین کنند، کاهش یافته است. ” با افزایش هزینه خرید یک باشگاه فوتبال، مجموعه افرادی که میتوانند ۱۰۰ درصد خرید کنند، کاهش خواهد یافت. داشتن نوعی مالکیت جمعی که ریسک را نیز کاهش میدهد، منطقیتذ به نظر میرسد. افراد زیادی نیستند که بخواهند ریسک مالکیت یک باشگاه فوتبال را به طور کامل بپذیرند، پس چرا به جای آن ۲۰ درصد سهام را نخرند؟ این به شما یک صندلی پشت میز هیات مدیره میدهد.”
با کاهش سرمایهگذاریهای شخصی، نهادها از جمله شرکتهای سرمایه گذاری حرفهای حالا وارد عمل شدهاند و برخی از آنها به جای کنترل . مدیریت شرکت به دنبال بازدهی مالی ساده هستند.
تئو اجادی، دستیار مدیر گروه تجاری ورزشی دلویت توضیح میدهد: ” ظهور طبقه جدیدی از سرمایه گذاران در ورزش وجود دارد که به نوعی پیچیدهتر هستند، آنها یا از پس زمینههای سازمانی آمدهاند، یا موفقیت قابل توجهی در افزایش سرمایه سایر داراییهای ورزشی داشتهاند. اتفاقی که به طور کلی منجر به افزایش سرمایه در صنعت فوتبال شده است. میبینید که شرکتهای سرمایهگذاری جدیدی وجود دارند که سرمایهگذاریهای قابل توجهی در ورزشهای مختلف، به ویژه در بازار آمریکای شمالی انجام دادهاند، و این در حال حاضر شروع به گسترش در بازار اروپا نیز کرده است – و لیگ برتر ستاره این بازار است.”
گاردنر میگوید: «MLS یک نمونه کامل از نظر آنچه در اینجا میبینید است. بسیاری از باشگاهها در کوتاه مدت ضرر می کنند. اما آنها در ۱۰ تا ۱۵ سال گذشته نشان دادهاند که ارزش بلندمدت داراییها بسیار زیاد شده است.»
تاثیر بازار امریکا
تروور واتکینز، شریک شرکت حقوقی Pinsent Masons، میگوید: «این بازتاب اتفاقاتی است که در آمریکامیافتد.سرمایهگذاران اقلیت چندان نگران کنترل باشگاه یا بازده کلان سرمایهگذاری خود نیستند. طرف دیگری هم وجود دارد که باید در نظر گرفت و آن این است که مالکان باشگاه در حال حاضر انگیزه فروش سهام را دارند.مالکانی که برای مدت زمان طولانیتری در باشگاه بودهاند ممکن است بخواهند مقداری از سهامی را که در آن دوره مالکیت ایجاد کردهاند نقد کنند، بنابراین استقبال بیشتری از سرمایهگذاری خرد وجود دارد. اگر باشگاه را ۱۰ سال پیش خریداری کردهاید و ارزش آن چندین برابر چیزی است که زمان خرید پرداختید، ممکن است نخواهید کل داراییتان را بفروشید، اما ممکن است نیاز به سرمایه داشته باشید یا فقط بخواهید مقداری از آن سهام را از مالکیت خود خارج کنید. این یعنی تجارت.»
دیدگاه دیگر این است که شما، به عنوان یک مالک، ممکن است به دنبال جذب سرمایهگذار اقلیت باشید که بتواند سرمایه اضافی را برای کمک به هر گونه اهداف استراتژیک یا تجاری که باشگاه دارد، فراهم کند.
در جستجوی شریک خوب
یکی از جنبههای حیاتی چنین رابطهای یافتن شریک مناسب است. اجادی میگوید: «ما تعداد زیادی سرمایهگذار یا مشتری را دیدهایم که به دنبال خرید سهام اقلیت در کسبوکارها هستند. توصیه کلی ما همیشه این است که مطمئن شوید که دقت لازم را به خرج میدهید. اغلب ممکن است مشتریان احساس کنند وقتی سهام کوچکتری به دست میآورند، لزوماً دقت در مدل معامله آنقدر مهم نیست. اما در برخی موارد، با توجه به اینکه کنترل عملیاتی کمتری بر عملکرد تجاری آتی آن دارایی دارید، دقت باید بیشتر هم باشد. درک قدرت تیم مدیریت موجود و درک خطرات این مدل مالکیت هنوز واقعا مهم است.»
چارچوب قانونی مورد توافق دو طرف نیز حیاتی است. حقوق سهامداران اقلیت از نظر رای، تصمیماتی که میتوانند اتخاذ کنند، باید در مدل معامله مشخص شود. معمولا در این مدل معاملهها تمرکز رسانهها و حتی خود تیم خریدار روی درصد سهام است، اما تمرکز باید روی حقوقی باشد که با آن سهام همراه میشود. شما میتوانید مالک ۱۰ درصد سهام باشید و بیش از ۱۰ درصد نفوذ داشته باشید. اجادی میگوید: «همه چیز بستگی به این دارد که بین دو طرف یا در برخی موارد بیشتر از دو طرف مذاکره درست پیش رفته باشد. هیچ دو معامله ای هرگز یکسان نیستند. ممکن است مواردی وجود داشته باشد که تصور شود شخصی حقوق بیشتری نسبت به درصد سهامش دارد.»
محدوده اختیارات مالکان خرد
واتکینز که بیش از دو دهه است به باشگاهها و سرمایهگذاران مشاوره میدهد، میگوید: «اگر ۲۵ درصد از یک باشگاه را بخرید، قطعاً آنقدرها اختیار عمل به دست نمیآورید. شما نمیتوانید به سهامدار ۷۵ درصدی بگویید که صندلیها را چه رنگی کند، با کدام بازیکنان قرارداد امضا کند و…»
آنچه در مورد رتکلیف وجود دارد، این است که او حقوق متفاوتی میخواهد. او میخواهد این اختیاررا داشته باشد که عملیات فوتبال در باشگاه را کنترل کند. البته یک سهامدار ۷۵ درصدی اجازه نخواهد داد که بدون وجود کنترل و تعادل، این اتفاق بیفتد. اغلب میبینید که سهامدار صاحب یک باشگاه از منظر اقتصادی به پایان خط رسیده و ایدهاش این است: باشگاه را شما جلو ببرید، شما پول را خرج کنید و من به تدریج رقیق می شوم.
این مسیر انگیزه دیگری برای خرید سهام اقلیت به وجود میآورد: امید به اینکه روزی آنها صاحب اکثریت سهام باشگاهی شوند که در آن سرمایه گذاری کردهاند. این دقیقا مسیری است که رتکلیف میخواهد در یونایتد تجربه کند.
با برداشتن یک تکه کوچکتر از کیک برای شروع، سرمایه گذار ممکن است بتواند جای پایی ایجاد کند که از آنجا بتواند در مورد باشگاه بیشتر بیاموزد، بفهمد چه چیزی لازم است و سپس، یک روز، کل کنترل را به دست بگیرد. اجادی میگوید: «وقتی به برخی از سرمایهگذاریهای اقلیت در چند سال گذشته نگاه میکنید، میبینید که خرید سهام اقلیت معمولا بهعنوان دروازهای برای ایجاد سهام معنادارتر در طول زمان عمل میکند. نمونههایی از سرمایهگذاران را خواهید دید که سهام اقلیت را میخرند و سپس آن را در طول زمان افزایش میدهند، این اتفاق در لیدز یونایتد افتاد، جایی که ۴۹ ers Enterprises پس از تصمیم آندره آ رادریزانی برای فروش باشگاه، ۴۴ درصد سهام خود را به اکثریت کامل تبدیل کرد.
اگر هدف نهایی رتکلیف این باشد که روزی به سهامدار عمده یونایتد تبدیل شود، باید برای مدتی با مالکان پرحاشیه فعلی باشگاه همکاری نزدیک داشته باشد و ظاهرا او معتقد است که چنین همکاری ممکن است. اینکه چگونه این اتفاق در یونایتد رخ میدهد به این بستگی دارد که آیا رتکلیف و گلیزرها میتوانند معامله را به پایان برسانند یا نه؟ اما این حس وجود دارد که باید حواستان باشد با چه کسی به رختخواب میروید، حتی بیشتر از آن زمانی که پای میلیاردها پوند در میان باشد.
یک پاسخ