این مطلب بر اساس آنالیز احمد الدالی نویسنده وب سایت توتال فوتبال آنالیز تهیه شده است.
پستوچوغلو پس از پیروزی ۲-۰ مقابل بورنموث در پاسخ به سوالی درباره آنالیز تاکتیکی تاتنهام و استفاده او از مدل اینورتر وینگر، به شوخی گفت: “هیچ رازی وجود ندارد، من فقط از پپ کپی میکنم رفیق.”
در این تحلیل تاکتیکی، بررسی میکنیم که آیا سخنان پستوچوغلو واقعاً شوخی بوده یا خیر. بیایید ببینیم تاتنهام هاتسپر از نظر تئوری با او، به کدام سبک بازی تمایل دارد.
در میان فلسفه های مختلف، آنگه کجا مینشیند؟
در معروفترین رویکرد فوتبال مدرن که میتوانیم اسمش را رویکرد موقعیتی بگذاریم، که توسط پپ گواردیولا و دیگران رایج شده است، الگوها در تمام مراحل بازی از پیش تعیین شدهاند. بازیکنان کمتر به حل مسئله تشویق میشوند و سیستم بازی، آنها را در واکنش به موقعیتهای مختلف راهنمایی میکند و نیاز به خلاقیت در لحظه را کاهش میدهد.
در مقابل، رویکرد عملکردی که اخیراً در بنفیکا، رئال مادرید، ناپولی و چند تیم مطرح دیگر توسعه یافته است، فضا به عنوان موجودی پویا و دائماً در حال تکامل دیده میشود. مفهوم اصلی بازی عملکردی ایجاد الگوهای نوظهور است که به طور طبیعی از اقدامات و تصمیمات فردی بازیکن ناشی میشود.
این وسط، تاکتیک جذاب آژاکس تحت رهبری اریک تن هاخ یک رویکرد ترکیبی به نام اتوماتیسم ارائه کرد: سبکی که نه به طور کامل به موقعیتی تعلق داشت و نه به عملکردی. در واقع سبک اختراعی تن هاخ به جای یک سیستم سختگیرانه، اصول مربیگری قوی را با سیال بودن بازیکن تلفیق میکند.
آنگه پستوچوغلو در بین این رویکردها یک نقطه میانه را هدف گرفته. بازیکنان در اصل به ساختار تاکتیکی متعهد هستند. هر کدام یک موقعیت اولیه دارند. با این حال، آنها پویا باقی میمانند و به طور یکپارچه در پاسخ به شرایط خاص داخل زمین تغییرموقعیت میدهند.
این به این معناست که اگر فضای خالی وجود دارد، فراموش کنید که یک مدافع کناری هستید. شما یک فوتبالیست هستید، پس باید وارد آن فضا شوید. در یک تاکتیک تمرین شده، سایر بازیکنان شکافهای ایجاد شده در اثر نفوذ شما را پر میکنند.
بازیکنان اسپرز میتوانند بر اساس شرایط و عوامل مختلف در سیستم پستوچوغلو تصمیم بگیرند. تاتنهام اکنون پایه تاکتیکی محکمی دارد، اما بازیکنان برای توسعه آگاهی درون زمین به زمان نیاز دارند.
حالا بیایید ببینیم که این فلسفه چگونه بر اسپرز در مراحل مختلف تأثیر گذاشته است.
آنالیز تاکتیکی تاتنهام: حملههای شناور
سبک هجومی پستوچوغلو بر روی دستیابی به برتریهای مختلف (عددی، کیفی و موقعیتی) در درون زمین تمرکز دارد. به جای فقط مالکیت توپ، اسپرز در تلاش برای سرعت دادن به بازی در لحظه مناسب برای شروع یک حمله برقآسا است.
پستوچوغلو با شروع بازی از عقب زمین، سعی میکند با کمترین تعداد بازیکن ممکن پیش برود. معمولا ۲ تا ۳ بازیکن بجز دروازبان، درگیر طراحی حملات اسپرز میشوند: ۲ مدافع که به وسط متمایل میشوند و شماره ۶ تیم ( بیسوما). این پیکربندی کنارهها را تخلیه میکند و امکان فرار در این فضاها را به سون، ریچارلیسون و مدیسن میدهد.
در همکاری با ون د ون، ویکاریو، دروازبان جدید ایتالیایی با کشاندن پرس حریف به نزدیکترین نقطه در زمین خودی بازیسازی را شروع میکند:
این الگو در بازی با بورنموث و یونایتد عینا تکرار شده:
در مقابل پرس پنج نفره یونایتد، ویکاریو، تحت پرس گارناچو، با بیسوما بازی میکند، او رومرو را پیدا میکندو بلافاصله حمله آغاز میشود.
در همین مرحله، مدیسون و پاپه سار در نیمفضاها جاگیری میکنند، در حالی که سه نفر جلویی کولوسفسکی، سون و ریچارلیسون مدافعین حریف را درگیر یارگیری کردهاند.
موقعیت مدیسون و سار در میانه میدان بسیارمهم است، جاگیری درست آنها با مدل دبل پیوت و حرکت عمودی به عقب یا فرار به سمت کنارهها باعث میشود یکی از آنها از پرس آزاد شود یا موقعیتی را برای بردن توپهای دوم ایجاد کند.
گرافیک زیر دو مدل الگوی بازیسازی تاتنهام را نشان میدهد. پاپه ساربه صورت مورب به عقب میآید تا توپ را از مدافع میانی که جلوتر آمده در فضاهای خالی دریافت کند. بعد از دریافت توپ سار یا خودش جلو میرود یا با پوررو بازی میکند، که به سرعت کولوسفسکی را در کنارهها پیدا میکند.
در تصویر دوم، جیمز مدیسون موقعیت خود را در عمق زمین خودی تنظیم میکند، توپ میگیرد، به وسط حرکت میکند، در حالی که دفاع چپ تیم یعنی اودوگی، در کنارهها باز میشود.
گاهی اوقات، زمانی که ریچارلیسون از موقعیت اصلی خود در نوک حمله بیرون میآید، یک مدافع را به سمت خود میکشد، در این لحظات ویکاریو میتواند با ارسال یک توپ بلند خوب در فضای پشت مدافعین برای وینگرهای سرعتی، سون یا کولوسفسکی، حریف را غافلگیر کند.
آنالیز تاکتیکی تاتنهام: نقش کلیدی شماره ۶
در مدل پیشرفته تاکتیک تاتنهام، دو مدافع کناری همچنان در کنار بیسوما از کنارهها به عمق میآیند در حالی که مدیسون و سار نیمفضاها را اداره میکنند. هر دو وینگر یعنی سون و کولوسفسکی برای حفظ عرض در حالی که ریچارلیسون جلوتر از آنها است، به کنارهها میروند.
نقش بیسوما در تیم به دلیل توانایی استثنایی او در ایجاد خطوط و زوایای عبور در فضاهای تنگ، تغییر جهت توپ و بدن بلافاصله بعد از دریافت توپ و حفظ توپ ماهرانه زیر فشار، برجسته است. بیسوما در کنار میکی ون د ون بیشترین تعداد پاس را در تاتنهام به خود اختصاص داده است.
آنالیز تاکتیکی تاتنهام: مثال های عینی
بیایید با یک مثال از بازی مقابل یونایتد مدل بازی تاتنهام را آنالیز کنیم: در حالی که آنها آرایش ۲-۵-۳ به خود گرفتهاند، مدافعان کناری (پورو و اودوگی) رو به وسط زمین به عقب برمیگردند تا زوایای پاس را برای بازیکنان صاحب توپ باز. در همین حین بیسوما از کانالهای مرکزی برای گرفتن توپ به عقب میآید.
ون د ون به بیسوما پاس نمیدهد، او از فضای باز ایجاد شده برای پا به توپ شدن استفاده میکند. در همین حین، سار به فضای خالی فرار میکند و مدیسون که مدام یارگیری میشود به سمت زمین خودی برمیگردد تا زاویه پاس ون د ون به سون را باز کند.
در نیمه حریف، تیم ساختاری پویا دارد و مدام با ترکیبهای مثلثی و لوزی در فضاهای کوچک و کشاندن بازیکنان حریف در تله به دنبال فضایی برای بازیسازی از کنارهها میگردد. آزادی عمل مدیسون در حرکت در عرض و کنارهها در کنار جابجاییهای اودوگی حریفان را گیج میکند. در این صحنه اودوگی به سمت کناره زمین حرکت می کند و یک مدافع را با خود میکشد، پاپه سار به صورت عمودی در فضای خالی حرکت می کند و موقعیت دریافت پاس را به دست می آورد.
روی صحنه اولین گل آنها مقابل بورنموث، در حالی که پورو به شدت یارگیری شده، سار در نقطه کور مدافع مستقیم خود به سمت نیم فضا حرکت میکند، ریچارلیسون با کشیدن مدافع میانی فضا را خالی میکند و بیسوما به عنوان داوطلب دریافت توپ، پورو را از موقعیتی که در آن گیر افتاده نجات میدهد.
بیسوما پس از دریافت توپ با یک حرکت سریع بدن یار مستقیمش را فریب میدهد. سپس به سار که حالا در نیم فضا جاگیری کرده پاس میدهد. در همان زمان، مدیسون به صورت مورب به سمت نقطه کور پشت سر مدافع میانی حرکت میکند.
و با یک ضربه نرم موقعیت تک به تک را گل میکند.
در بازی برابر یونایتد، رومرو سون را در نیم فضا عالی پیدا میکند.
سون برای دریافت توپ به عقب میآید. واران همراه او حرکت میکند. سون به مدیسون پاس میدهد و جلوی حرکت واران را میگیرد تا به مدیسون زمان و فضا بدهد که یک توپ بلند را در فضای خالی برای ایوان پریشیچ در جناح چپ بفرستد. و حالا به حرکت فوقالعاده بدون توپ بن دیویس دقت کنید که چطور با نفوذ خود دالوت را گیج میکند. مدافع یونایتد نمیداند باید به سمت پرشیچ برود یا بن دیویس را بگیرد.
دقیقا همین شک دالوت باعث میشود بن دیویس روی سانتر پرشیچ در موقعیت گلزنی قرار بگیرد.
خلاصه آنالیز بازی تاتنهام
در سالهای پس از مائوریسیو پوچتینو، باشگاه چند بار برای ایجاد یک پروژه موفق تلاش کرد. با این حال، تاتنهام با سرمربی آیندهدار جدید خود و با وجود غیبت ستاره همیشگیاش، هری کین، خود را در آستانه یک دوره امیدوارکننده میبیند.
موفقیت اولین سرمربی استرالیایی لیگ برتر در این فصل، میتواند رسیدن به چمپیونزلیگ باشد.علاوه بر این، برنده شدن یک جام حتما نقطه عطفی تاریخی برای پوستو و بازیکنانش خواهد بود.