نشریه اکونومیست، در یکی از آخرین مطالب منتشر شده خود، به بررسی وضعیت این روزهای منچسترسیتی گواردیولا پرداخته است.
توضیح سردبیر: در تاریخ ۱ دسامبر، منچسترسیتی با نتیجه ۲-۰ به لیورپول باخت.
برنده همیشگی در حال یادگیری شکست
پپ گواردیولا به باخت عادت ندارد. از زمانی که در سال ۲۰۱۶ به عنوان سرمربی منچسترسیتی منصوب شد، او ۱۸ جام را فتح کرده است. از جمله شش قهرمانی در لیگ برتر انگلیس و لیگ قهرمانان اروپا، معتبرترین رقابت باشگاهی در اروپا. پیش از آن، او به عنوان سرمربی بایرن مونیخ در فوتبال آلمان حکمرانی میکرد و در بارسلونا بر فوتبال اسپانیا و اروپا مسلط بود. با این حال، اکنون گواردیولا ناگهان در موقعیتی دشوار قرار گرفته است.
منچسترسیتی اخیراً پنج بازی پیاپی را باخته است، که بدترین عملکرد دوران مربیگری او در این تیم است. در تاریخ ۲۶ نوامبر، آنها در لیگ قهرمانان اروپا با وجود داشتن برتری سه گله، مقابل فاینورد، یک تیم نهچندان مطرح هلندی، به تساوی رسیدند. اگر سیتی در بازی ۱ دسامبر مقابل لیورپول شکست بخورد، فاصله آنها با صدر جدول لیگ برتر به ۱۱ امتیاز خواهد رسید. حتی با وجود باقی ماندن دو سوم از فصل، جبران چنین فاصلهای یک شاهکار ورزشی قابل توجه خواهد بود.
کمی از گذشته گواردیولا
بسیاری همچنان معتقدند که گواردیولا، همانطور که هواداران و تحلیلگران او را مینامند، میتواند شرایط را تغییر دهد. به هر حال، او یکی از بزرگترین ذهنهای تاکتیکی فوتبال است که در آموزشگاههای برجسته فوتبالی کاتالونیا، زادگاهش در شمال شرقی اسپانیا، شکل گرفته است.
پپ گواردیولا در سنتپدور، شهری کوچک در شمال بارسلونا، متولد شد. پدرش یک شرکت ساختمانی کوچک را اداره و مادرش در یک کارخانه نساجی کار میکرد. در ۱۲ سالگی، زمانی که برای تیمی محلی بازی میکرد، استعدادش توسط استعدادیابهای باشگاه بارسلونا کشف شد. یک سال بعد، در سال ۱۹۸۴، او وارد لاماسیا، آکادمی افسانهای باشگاه بارسلونا شد. شرایط سخت بود. پسران عمدتاً از خانوادههایشان جدا میشدند. آنها نه تنها دوستانی بودند که با هم زندگی و کار میکردند، بلکه رقبا نیز بودند و برای رسیدن به بالاترین جایگاه با هم رقابت میکردند.
یکی از مربیان که نقش ویژهای در شکلگیری او داشت، یوهان کرویف، سرمربی بارسلونا در اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۱۹۹۰ است. کرویف در گواردیولا پتانسیلی دید که دیگران به خاطر قد و قامت کوچک او باور نداشتند. کرویف در سال ۱۹۹۰ به او فرصت داد تا برای تیم اول بارسلونا بازی کند. کرویف دیدگاه گواردیولا به فوتبال را تغییر داد. او او را تشویق کرد که به مالکیت توپ اهمیت بدهد و به فضاهایی در زمین توجه کند که دیگران نادیده میگرفتند. او همچنین حس برنده شدن را در این بازیکن پرورش داد. تحت هدایت کرویف، گواردیولا در کسب اولین جام اروپایی بارسلونا، در سال ۱۹۹۲ نقش ویژهای داشت. او در ادامه با این باشگاه شش قهرمانی لیگ اسپانیا در طول ده سال به دست آورد و تقریباً ۵۰ بار برای تیم ملی اسپانیا بازی کرد.
گواردیولا پس از آویختن کفشها
گواردیولا همیشه بیش از آنکه اسپانیایی باشد، کاتالان بوده است. او یکی از حامیان جدی استقلال کاتالونیا است و در سال ۲۰۱۷ از برگزاری همهپرسی جداییطلبانه غیرقانونی حمایت کرد. بنابراین تعجبآور نیست که پس از بازی در خارج از اسپانیا در پایان دوران حرفهای خود، به پایتخت کاتالونیا بازگشت تا مربیگری کند. اولین شغل او مدیریت تیم دوم بارسلونا بود و سپس در سال ۲۰۰۸ هدایت تیم اول را بر عهده گرفت. با توسعه فلسفه فوتبال مبتنی بر مالکیت توپ که بر پاسکاریهای دقیق و منظم استوار بود، او تیمی را ساخت که شاید بتوان آن را بزرگترین تیم تاریخ فوتبال دانست. با داشتن بازیکنان درخشانی از جمله لیونل مسی، فوقستاره آرژانتینی، بارسلونا توانست در چهار فصل ۱۴ جام، از جمله دو لیگ قهرمانان اروپا، به دست آورد.
سبک مدیریتی گواردیولا بسیار پرشور و شدید است. یک لحظه ممکن است بازوی خود را دور بازیکنی حلقه کند و او را با ستایش و توصیههای تاکتیکی تشویق کند. لحظه بعد ممکن است به نظر سرد و دور بیاید، در حالی که به نقاط ضعف تیمش یا نقاط قوت حریف وسواس پیدا کرده است. حرکات او در کنار زمین اغراقآمیز است و نوسانات خلقی او آشکار. او حتی بازیکنان حرفهای و باتجربه را تشویق میکند تا روشهای خود را تغییر دهند و چیزهای جدیدی را امتحان کنند. این تعهد به نوآوری مداوم مؤثر است، اما خستهکننده نیز هست. پس از چهار سال در بارسلونا، او به دلیل فشار بیامان برای رسیدن به کمال بیشتر، از این نقش کنارهگیری کرد.
گواردیولا پس از بارسلونا
گواردیولا پیشتر نیز با شکستهایی از نوعی دیگر مواجه شده است. وقتی در سال ۲۰۱۳ هدایت بایرن مونیخ را بر عهده گرفت، تیمی که در آن زمان قهرمان لیگ قهرمانان اروپا بود، انتظار میرفت که شکوه اروپایی آنها ادامه پیدا کند. اما در طول سه فصل حضورش در بایرن، او نتوانست آن جام را بالای سر ببرد. همچنین، فرم منچسترسیتی نیز در گذشته افت داشته است، اما رکود فعلی دردناکتر به نظر میرسد. تحلیلگران فوتبال اشاره میکنند که برنامه بازیهای اخیر سیتی روی کاغذ نسبتاً آسان بوده است، اما بازیکنان خسته و بیانگیزه به نظر میرسند. در حالی که پیشتر تیمهای حریف از مواجهه با پپ قدرتمند و تیم بیرحمش وحشت داشتند، اکنون به شانس خود امیدوارند.
مانند هر روند شکست دیگری، یک توضیح ساده میتواند بدشانسی را بشکافد. هافبک ستاره سیتی، رودری که برنده توپ طلای اخیر است، دچار مصدومیت طولانیمدت شده است. در همین حال، یک مشکل جدی در حال ظهور است. از سال ۲۰۰۸، سرنوشت منچسترسیتی با ثروت بیپایان مالکینش، خانواده سلطنتی امارات، دگرگون شده است. اکنون یک کمیسیون مستقل در حال بررسی این موضوع است که آیا این باشگاه قوانین مالی لیگ برتر را نقض کرده است یا خیر؛ اتهاماتی که سیتی آنها را رد میکند. انتظار میرود حکم نهایی تا بهار صادر شود. اگر باشگاه مقصر شناخته شود، ممکن است با کسر امتیاز یا حتی سقوط به دسته پایینتر مواجه شود.
گواردیولا اخیراً قرارداد خود را برای دو سال دیگر تمدید کرده و قول داده است که حتی اگر تیم در جریان پرونده مالی به سطح پایین سقوط کند، در جای خود باقی بماند. برای گواردیولا، این وضعیت یک معمای ناآشنا ایجاد کرده است. تاکنون، او از منابع و امتیازاتی که باشگاههای برتر جهان در اختیارش گذاشتهاند، برای ساختن تیمهایی درخشان و با دقت بالا استفاده کرده است. اکنون او باید تیمی را که در حال افول است و چشمانداز نامشخصی دارد، بازسازی کند. این ممکن است به مهارتهای متفاوتی نیاز داشته باشد.
تمرکزی کمتر بر نوآوریهای بزرگ تاکتیکی و بیشتر بر مفاهیم سادهتری همچون تابآوری و مدیریت حساس بازیکنان.فقط کسی که تا به حال فوتبال ندیده، میتواند گواردیولا را از دور رقابتها کنار بگذارد، اما این نابغه فوتبال با پیچیدهترین آزمون خود تاکنون روبرو است.