آنالیز فوتبالی مایکل کاکس
نبرد این فصل برای عنوان قهرمانی لیگ برتر اکنون بدون شک یک مسابقه سه اسبه است.
در ماه می، منچسترسیتی به رهبری پپ گواردیولا به اولین تیم تاریخ فوتبال انگلیس تبدیل خواهد شد که چهارعنوان قهرمانی متوالی را کسب میکند. یا یورگن کلوپ دومین قهرمانی خود در لیگ برتر را قبل از جدایی از لیورپول کسب خواهد کرد. یا میکل آرتتا آرسنال را به اولین قهرمانی لیگ در دو دهه اخیر هدایت خواهد کرد.
هر نتیجهای که رخ دهد، آنالیز فوتبالی نشان میدهد پیروزی به بازیکنی بستگی دارد که نقشی غیرعادی در این فصل ایفا کرده است.
انالیز فوتبالی: بالاخره چه پستی؟
فوتبال به طور معقولی به مفهوم بازیکن شماره «۹.۵» عادت دارد. آن دسته از بازیکنانی که جایی بین شماره ۹ و شماره ۱۰ هستند. اما در مورد مفهوم «۸.۵» چطور؟ این هرگز واقعاً به عنوان یک عبارت قابل فهم در فوتبال امروز جا نیفتاده است. اگر یک شماره ۸ هافبکی است که مجوز حرکت به جلو را دارد و یک شماره ۹ یک مهاجم است، پس بازیکنی که بین این دو قرار دارد ۸.۵ نیست، بلکه چیزی است که همه تا امروز ان را با عنوان یک شماره ۱۰ میشناختند.
در این فصل اما، اصطلاح بازیکن شماره ۸.۵ ممکن است منطقی باشد.
هر سه مدعی عنوان قهرمانی، بازیکنی را به میدان فرستادهاند که به غیر از نقش معمولشان در خط هافبک، عنوان یک مهاجم میانی بیرونی(out centre-forward) هم بازی کرده است. این بازیکن در نقشی که در سیستم ۳-۳-۴ دارد در میان سه بازیکن قرار میگیرد. برای منچسترسیتی، خولیان آلوارز. برای لیورپول، کودی گاکپو. و برای آرسنال، کای هاورتز.
مورد اول: کودی گاکپو
اولین نفر از این سه نفر که هر دو نقش را برعهده گرفته، گاکپو بود. در تساوی ۱-۱ مقابل چلسی، او در خط هافبک جدید لیورپول، در نقش هافبک وسط چپ بازی کرد.

اگرچه لیورپول همچنان به دنبال تقویت خط هافبک خود بود، گاکپو در این نقش به کرتیس جونز ترجیح داده شد. گاکپو از آن زمان در موقعیت های دیگری بازی کرده است.
اما گاکپو در خط حمله نیز بازی کرده است و در برخی مواقع به جای یک شماره ۹ کاذب به میدان رفته. برای مثال، این گل تساوی در بازی مقابل ولورهمپتون را در نظر بگیرید. این گل گاکپو شبیه تلاش یک شماره ۹ کاذب کلاسیک برای رسیدن به پاس محمد صلاح بود.

به طور کلی، گاکپو تقریباً یک سوم دقایق خود را در خط هافبک، یک سوم را به عنوان یک مهاجم بیرونی و یک سوم را به عنوان مهاجم اصلی لیورپول بازی کرده است. البته سیالیت در سه خط جلو وجود دارد، به خصوص زمانی که داروین نونیز در سمت چپ بازی میکند. اما این نشان میدهد که گاکپو چقدر بازیکن همه کارهای است.

مورد دوم: کای هاورتز
تجربه هاورتز در آرسنال جذابتر بوده. در بیشتر مسابقات این فصل، او در همان نقش هافبک شبیه گاکپو بازی کرده و در پست هافبک وسط چپ قرار گرفته است. در اینجا نقش او را در بازی مقابل برنلی میبینید که با ضربه سر پاس بلند دروازهبان برنلی را قطع میکند.

این نقش به ویژه زمانی که الکساندر زینچنکو به عنوان “فولبک چپ” به میدان میرود، به خوبی برای او کار میکند. زینچنکو از دفاع به خط هافبک میآید تا نقش هافبک وسط چپ را بازی کند. این به به هاورتز اجازه میدهد تا پشت سر مدافعین حریف نفوذ کند. در اینجا، آنها یک شانس خوب میسازند. زمانی که مارتین اودگارد باید پاس کات بک هاورتز را به گل تبدیل میکرد.

آیا هاورتز هنگام بازی در جلو مانند یک نه کاذب عمل میکند؟ نه واقعا. او در این فصل به دو پیروزی دیرهنگام آرسنال کمک کرده است. اولین بار زمانی که توپ را به گابریل مارتینلی پاس داد و او تک گل پیروزی ۱-۰ مقابل منچسترسیتی را زد.


هاورتز همچنین یک پاس عمقی از بوکایو ساکا دریافت کرد تا تک گل آرسنال مقابل برنتفورد توسط خودش به ثمر برسد.

هاورتز هنوز در مقابل دروازه کاملا راحت به نظر نمیرسد. اگرچه وضعیت او در حال بهبود است. اما وقتی او در خط حمله بازی میکند، بیشتر یک مهاجم هدف است تا یک فوروارد شناور به عمق میآید. دقیقا شبیه نقش لئاندرو تروسارد وقتی در خط حمله آرسنال بازی میکند. این دقیقا همان چیزی است که آرتتا هنگام ورود کای هاورتز و در جواب انتقادات به خرید این بازیکن گفت. سرمربی آرسنال در ماه جولای گفت: “او قابلیتهای متفاوتی به ما میدهد. به عنوان مثال، قد او، جایی که میتواند یک بازیکن هدف باشد، وقتی لازم داریم پرس حریف را بشکنیم. او در حال حاضر در نقش هافبک تهاجمی وسط بازی میکند، اما مطمئن هستم که در طول فصل از او در پستهای مختلف استفاده خواهد شد.”
تا اینجای کار، هاورتز ۹۰ درصد از بازیها در خط میانی و ۱۰ درصد در خط حمله بازی کرده است.

مورد سوم: خولیان آلوارز
نفر بعدی خولیان آلوارز است که کمی بیش از یک سال پیش با بازی به عنوان شماره ۹ جام جهانی را به دست آورد. در آن مسابقات او وظیفه محافظت از لیونل مسی را که در پست شماره ۱۰ بازی می کرد به عهده داشت. این امر گواردیولا را متقاعد کرد که خولیان آلوارز میتواند در کنار ارلینگ هالند بازی کند. سهم دقایق او در هر پست جالب است. خولیان الوارز در درجه اول به عنوان شماره ۱۰ سیستم ۱-۳-۲-۴ بازی کرده است. اما این تا زمانی ممکن بود که کوین دی بروینه مصدوم باشد.

در بازی مقابل چلسی، در شرایطی که دی بروینه از ابتدا بازی میکرد کار آلوارز این بود که زمانی که توپ در اختیار سیتی نیست در کنار رودری عقب بازی کند. در نقش یکی از پیوتها.
این یک خواسته بزرگ از فوتبالیستی است که به بازی در پست مهاجم عادت کرده است. دلیلش هم واضح است تفاوت زیادی بین پرس از جلو و یارگیری در خط میانی وجود دارد. در بازی با چلسی در دو مورد، با تیزهوشی کول پالمر توپ در حالت دفاعی لو رفت. ابتدا، زمانی که پالمر برای دریافت پاس کوتاه از مدافع راست چلسی مالو گوستو آماده میشد، آلوارز در موقعیت خوبی به نظر می رسید که او را مارک کند.

اما پالمر با یک استارت ناگهانی از کنار او و سپس دریافت توپ، به طور کامل آلوارز را محو کرد.

این حرکت نسبتاً ساده باعث شد تا او چند متر از آلوارز فاصله بگیرد. در نهایت پالمر توانست یک توپ خوب را به سمت گوستو بفرستد که موقعیت خوبی برای نیکلاس جکسون ایجاد کرد.


چیزی مشابه همین صحنه در نیمه دوم اتفاق افتاد. این بار، خولیان آلوارز به کندی به سمت حریف رفت. پالمر به آرامی او را مهار کرد و در نهایت در موقعیتی درخشان بین خطوط قرار گرفت. او دوباره با گوستو بازی کرد که یک فرصت خوب دیگر را این بار برای رحیم استرلینگ ایجاد کرد.



مصائب بازی در منچسترسیتی
یک هافبک دفاعی احتمالاً در این شرایط به این راحتی شکست نمیخورد. اما این بهایی است که وقتی اساساً یک مهاجم را در خط میانی وارد میدان میکنید، پرداخت خواهید کرد. استفاده از آلوارز و دی بروینه در کنار هم به عنوان “هشت آزاد” به نظر خطر بزرگی در دفاع در برابر حریف ایجاد میکند. همچنین از نظر کنترل مالکیت هم تعادل درستی در تیم برقرار نیست. جای تعجب نداشت که برناردو سیلوا، که به اندازه کافی برای بازی مقابل چلسی آماده نبود، برای بازی بعد مقابل برنتفورد به ترکیب اصلی بازگردانده شد. در حالی که دی بروینه محض احتیاط استراحت کرد.
همچنان میتوانید بازی کردن یک هافبک بهعنوان مهاجم را غیرمتعارف در نظر بگیرید. پارسال ایلکای گوندوگان هافبکی بود که به جلو هل داده میشد. اما آلوارز، گاکپو و هاورتز بیشتر احساس میکنند که مهاجمانی هستند که به خط هافبک بازگشتهاند. این واقعیت که گاکپو و هاورتز ۱۹۳ سانتیمتر قد دارند، این حس را تقویت میکند که آنها ساختار فیزیکی لازم برای بازی به عنوان یک مهاجم میانی «مناسب» را دارند.

آنالیز فوتبالی: شماره ۱۰ به کلی از بین رفته
شرح وظایف یک شماره ۸ و شماره ۹ دیگر به اندازه پنج سال پیش جدا از هم نیست. این نقشها شامل پرس، پیوند دادن بازی(linking play) و زدن ۱۰-۱۵ گل در فصل است. وقتی تیمی در فاز مالکیت یک خط حمله پنج نفره را تشکیل میدهد به این معنی است که این نوع بازیکنان نسبت به قبل در نقشی نزدیکتر به هم قرار میگیرند.
نقش شماره ۱۰ هم در اکثر تیمهای لیگ برتر به کلی از بین رفته است. دهها سال است که درباره «مرگ شماره ۱۰» بحثهایی وجود داشته. موقعیتی که اساساً به ترکیب ۲-۱-۳-۴، ۲-۱-۴-۳ یا ۱-۳-۲-۴ نیاز داشت. در حال حاضر، با توجه به اینکه سه مدعی عنوان قهرمانی به طور کلی بیشتر از سیستم ۳-۳-۴ استفاده میکنند تا ۱-۳-۲-۴ (اگرچه گاهی اوقات عناصر هر دو وجود دارد)، هیچ کس به عنوان شماره ۱۰ در این تیمها بازی نمیکند. در حالی که وین رونی، برای مثال، سالهای اوج خود را به تناوب بین شماره ۹ و ۱۰ گذراند، اکنون گزینهها برای درخشش یک بازیکن در یک تیم مدعی شماره ۹ یا شماره ۸ خواهد بود.
این وضعیتی است که کای هاورتز با آن مواجه است. او پس از ورودش به چلسی در سال ۲۰۲۰ و سپس انتقال به آرسنال در تابستان گذشته، گفته بود: “بهترین موقعیت من شماره ۱۰ است. سال گذشته من بیشتر شماره ۹ بودم، اما به پست هافبک عادت کردهام، زیرا از سنین پایین در آنجا بازی میکردم. حالا زمان آن است که تمام حرکات در مغزم مرور کنم. امیدوارم در زمین اتفاقات خوب بیفتد. شاید داشتن یک موقعیت ثابت برای من خوب باشد.»
اما موقعیت او دیگر در آرسنال ثابت نیست! او حالا یک شماره ۱۰ است که مجبور میشود هم با نقش یک هافبک شماره ۸ و هم با یک مهاجم ۹ سازگار شود، که کار آسانی نیست.
قبلا هم از این تغییر پستها داشتیم؟
با نگاهی به فهرست قهرمانان گذشته لیگ برتر، شاید نزدیکترین نمونه قبلی این رویکرد از سوی مربی بود که به طور کلی یک انقلاب تاکتیکی به حساب نمیآمد.
زمانی که ژوزه مورینیو در فصل ۰۵-۲۰۰۴ اولین قهرمانی خود در لیگ برتر را به دست آورد، بیشتر زمان رقابت را بین دیدیه دروگبا و ایدور گودیانسن در خط جلو با سیستم ۳-۳-۴ خود سپری کرد. با این حال، در نیمه دوم فصل بعد، او جسورتر شد و اغلب از گودیانسن که یک مهاجم وسط کلاسیک بود، به عنوان هافبک میانی استفاده کرد. او و فرانک لمپارد جلوتر از کلود ماکلله در یک ترکیب بسیار هجومی روی کاغذ بازی کردند.

گودیانسن آن زمان گفته بود: «با سیستمی که ما بازی میکنیم، میتوانم نقش یک هافبک نفوذی را بازی کنم، اما نمیتوانم بگویم این بهترین موقعیت من است. زیرا دوست دارم بیشتر درگیر باشم. من دوست دارم بیایم و توپ را بگیرم. من یک گلزن ذاتی نیستم، حتی اگر در طول دوران حرفهایام گل زیاد زده باشم.”
این مطمئناً میتواند در مورد هاورتز، گاکپو و تا حدی آلوارز نیز صدق کند. تعداد کمی از فوتبالیستهای جوان این روزها خود را گلزن طبیعی میدانند و بیشتر آنها نقش دیگری را ترجیح میدهند. اما از آنجایی که نقش شماره ۱۰ در دسترس نیست، احمقانه به نظر میرسد که آنها را به عنوان شماره ۱۰ در نظر بگیریم. اصطلاح ۸.۵ نامفهوم است، قبول! اما دقیقترین توصیف از نقش آنها است.
در حوزه آنالیز فوتبالی بیشتر بخوانید:
چطور گواردیولا در زمین خودش متوقف شد؟
آنالیز فوتبالی: کارکرد پاس مورب قطری در حملات مستقیم
یک پاسخ