تاکتیک دبل پیوت

https://footballtherapy.ir/?p=2914 : لینک کوتاه

فوتبال چگونه کار می‌کند: قسمت اول آنالیز مدل “نفر سوم” در دبل پیوت

جان مولر/ اتلتیک

زمانی که ژابی آلونسو برای بایرن مونیخ تحت هدایت پپ گواردیولا بازی می‌کرد، معمولا به عنوان یک هافبک دفاعی تنها عمل می‌کرد، احتمالاً به این دلیل که آن‌قدر جلال و جبروت داشت که بقیه تیم‌ها از او حساب می‌بردند.

الان باشگاه‌های زیادی به این شکل بازی نمی‌کنند. یک دهه پرسینگ پیچیده‌، تیم‌هایی را که می‌خواهند از وسط حملاتشان را طراحی کنند، مجبور کرده تا دو بازیکن را در خط هافبک دفاعی خود قرار دهند.با ظهور مدل پرس از بالا، تیم‌ها ترجیح می‌دهند از جفت هافبک‌های دفاعی خود – به اصطلاح «دبل پیوت» – در الگوهای پاس‌های نزدیک و سریع برای جذب پرس حریف به زمین خودی و سپس شکستن آن استفاده کنند.

سلاح مخفی: اضافه شدن نفر سوم به دبل پیوت

اگر تا حالا چیزی از نفر سوم در ترکیب‌های هافبک دفاعی دبل پیوت نشنیده‌اید احتمالا به این خاطر است که مربی تابحال آشکارا از آن صحبت نکرده. فرض کنید بازیکن A دوست دارد به بازیکن B پاس بدهد، اما حریفی در راه است. در عوض، بازیکن A به بازیکن C – نفر سوم – پاس می‌دهد و او  به سرعت توپ را به بازیکن B منتقل می کند. پاس اول به اشتباه توجه بازیکنی که قصد پرس دارد را جلب می‌کند، در حالی که پاس دوم بدون مانع به بازیکن B می‌رسد.

جهت‌گیری بدن در اینجا مهم است. حتی اگر بازیکن A بتواند مستقیماً به بازیکن B پاس بدهد، دریافت کننده باید رو به پاس دهنده باشد و باید توپ را به سمت دروازه بچرخاند. این کار در فضاهای تنگ می‌تواند مشکل ساز باشد. آوردن بازیکن سوم در این الگو به بازیکن B اجازه می‌دهد تا توپی را که در مقابل دروازه قرار دارد دریافت کند و دید بهتری در زمین برای بازی رو به جلو داشته باشد. اگر این کاردرست انجام شود، ترکیب نفر سوم اساساً تبدیل به یک کد تقلب برای فرار از پرس و پاس‌های سریع در زمین خودی است.

لورکوزن ژابی آلونسو، از خوبهای مدل جدید

برگردیم به ژابی آلونسو! بایر لورکوزن تحت مربیگری آلونسو به خوبی این کار را انجام می‌دهد. بیایید به مثالی نگاه کنیم که چگونه لورکوزن در برابر بایرن این کار را انجام داد.

این الگو از زمانی شروع می‌شود که هری کین پاس گرانیت ژاکا به دفاع میانی لورکوزن، ادموند تاپسوبا را تعقیب می‌کند. ژاکا مستقیما پرس نمی‌شود، اما زاویه فشار کین، خط رسیدن پاس به  تاپسوبا را قطع می کند. حالا لورکوزن به یک نفر سوم برای دریافت پاس نیاز دارد. اینجاست که بازیکن دیگر وارد دابل پیوت می‌شود:

دبل پیوت

نفر سوم نه تنها توپ را در اطراف کین به حرکت در می‌آورد، بلکه به ژاکا اجازه می‌دهد پاس رو به جلو را دریافت کند و بتواند بلافاصله با یک پاس تک ضرب پرس را بشکند. اما نقشه لورکوزن به همین جا ختم نمی‌شود. به محض خروج توپ از موقعیت اول، پیووت دوم، روبرت آندریچ، به سمت بالا می‌رود تا ترکیب نفر سوم دیگری را ایجاد کند. این کار او را مقابل خط دفاعی بایرن آزاد می‌گذارد تا توپ نهایی را برای مهاجم بفرستد. حمله در عرض هفت ثانیه پشت سر هم از دفاع تا محوطه جریمه حریف جلو رفته است.

این تغییر ناگهانی سرعت، از پاس به عقب تا شکستن خط وسط با زنجیره‌ای از پاس‌های سریع، یکی از دلایلی است که مربیان این ترکیب‌های نفر سوم را در خط هافبک دفاعی دوست دارند.

دبل پیوت‌ها در گذشته اینطور کار نمی‌کردند. زمانی که گواردیولا در پست هافبک دفاعی بازی می‌کرد، از زوایای نامناسبی که دو هافبک دفاعی در کنار هم ایجاد می‌کردند متنفر بود. کلید کارایی سبک جدید این است که دبل پیوت بسیار نزدیک به هم بمانند و با پاس‌های با ارتفاع کم و سریع همدیگر را صاحب توپ کنند.

و البته فراموش نکنیم که حتی زمانی که این ترکیب دونفره به خوبی شکل گرفته باشد، پاس دادن تک ضرب در خطرناک‌ترین قسمت زمین همچنان بسیار پرریسک است. در برابر بایرن، لورکوزن چندین بار به دلیل همین وضعیت گرفتار شد.

دبل پیوت

اما لورکوزن مایل است در ازای تمام فضایی که سبک جدید آنها در پشت خطوط پرس باز می‌کند، این ریسک را بپذیرد. در همین بازی خیلی وقت‌ها فقط تهدید نفر سوم در کنار دبل پیوت گاهی اوقات بازیکنان بایرن را از موقعیت اصلی‌شان خارج می کرد و به لورکوزن اجازه می‌داد تا پاس‌های خط شکن را از در فواصل ایجاد شده بین بازیکنان ارسال کند.

از بنیتز تا دی زربی

تاکتیک‌های خاص ممکن است متفاوت باشند، اما ایده کلی بسیار شبیه به نحوه توصیف آلونسو است وقتی نقش خود را در تیم قدیمی لیورپول با مربیگری رافا بنیتز توصیف می‌کند، زمانی که او حریف را در دبل پیوت به سمت خود می‌کشاند تا استیون جرارد را بین خطوط آزاد کند: “وقتی به مدافعان میانی لیورپول نزدیک می‌شدم، بازیکن حریف را به خودم جذب می‌کردم، بنابراین فضا باز می‌شد و می‌توانستیم مستقیماً با استیوی بازی کنیم و او توپ را به دست می‌آورد و یا دویدن آخرین پاس را به تورس می‌داد. همه چیز مربوط به فضا است و بازیکن آزاد قرار است چه کسی باشد.»

اگر همه اینها برای طرفداران فعلی لیگ برتر آشنا به نظر می‌رسد، احتمالاً به خاطر برایتون روبرتو دزربی است که بازی ترکیبی دابل پیوت را به یک شکل هنری تبدیل کرده است. فصل گذشته، آن‌ها بیش از هر تیم دیگری در لیگ، الگوهای پاس‌های نفر سوم را در وسط زمین بازی کردند:

دبل پیوت

و حالا ضدتاکتیک

در این فصل، حریفان در حال تلاش برای یافتن راه‌هایی برای جلوگیری از حیله مورد علاقه برایتون هستند. رویکرد منچستریونایتد این بود که با تاکتیک ۲-۲-۴ الماس (دیاموند) فشار بیاورد: دو مهاجم خطوط عبور پاس‌های احتمالی مدافعان میانی برایتون را به هافبک‌های دفاعی قطع می‌کردند و اگر یک پاس رد می‌شد، برونو فرناندز بین این دو بازیکن منتظر می‌ماند تا رابطه با هافبک سوم را قطع نگه دارد.

به عنوان یک تاکتیک برای قطع بازی ترکیبی مرکزی، مدل الماس یونایتد در مقابل محوطه برایتون موثر بود و آنها نیم ساعت اول مسابقه را کنترل کردند. اما پر کردن خط هافبک با چهار نفر به معنای آزاد گذاشتن مدافعان کناری برایتون در کناره‌ها بود. برایتون به جای بازی در خط میانی یونایتد، به سادگی شروع به دور زدن از کناره‌ها کرد.

این علاقه به بازی درعرض یک نقطه اصلی تفاوت بین برایتون و لورکوزن است. حتی زمانی که تیم دی‌زربی از وسط بازی می‌کند، پاس بعدی آنها معمولا به سمت بیرون می‌رود تا یکی از وینگرها را در موقعیت استارت زدن قرار دهد. لورکوزن بسیار مرکزی و مستقیم تر بازی می‌کند – که ممکن است راه دیگری برای نشضان دادن سبک آلمانی آن‌ها باشد – ترجیح آنها همیشه شکست پرس و شروع حمله از طریق بازیساز خود فلوریان ویرتز است.

همانطور که این روند همچنان در حال توسعه است، تماشای اینکه چگونه حریفان راه‌هایی برای شکستن این ترکیب‌ها پیدا می‌کنند و تعادل ریسک و موفقیت را به نفع تیم پرس‌کننده تغییر می‌دهند خواهد بود.

آیا شما نمونه موفقی برای متوقف کردن این مدل بازیسازی سراغ دارید؟ همینجا برایمان کامنت بگذارید.

بیشتر بخوانید:
آنالیز آرسنال این فصل

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *