سفر تیم ملی برزیل به کره شمالی

https://footballtherapy.ir/?p=3856 : لینک کوتاه

داستان یک کلاه‌برداری: سفر تیم ملی برزیل به کره شمالی!

این گزارش با اندکی خلاصه‌نگاری از نوشته جک لنگ ترجمه شده است.

به نظر می‌رسد همه موافق باشند که تعداد نفرات بیرون از استادیوم در آن بعد از ظهر عجیب نوامبر، زیاد بود.

در حالی که اتوبوس از میان جمعیت عبور می‌کرد، فوتبالیست‌های برزیلی از پنجره به بیرون خیره شده بودند. مردم محلی مثل سیل در خیابان جمع شده بودند. چند نفر در کنار هم می‌دویدند، به این امید که نگاهی اجمالی به کسی بیندازند که به هر حال نمی‌شناختندش.

یک ساعت بعد، همان فوتبالیست‌ها از طریق یک تونل طولانی زیرزمینی، از پله‌ها بالا رفتند و وارد زمین شدند. آن‌ها در زمین صف کشیدند و سرود ملی برزیل را خواندند.

برزیل به کره شمالی می‌رود

مسابقه‌ای که لحظاتی پس از آن آغاز شد در سال ۲۰۰۹ اتفاق افتاد. اما شما هرگز این را از عکس‌ها نمی‌فهمید. کیفیت تک رنگ تصاویر فقط به این دلیل نیست که آنها با یک دوربین دیجیتال اولیه ثبت شده‌اند. هیچ تابلوی تبلیغاتی وجود ندارد. هیچ یک از دیگر ابزارهای ابرسرمایه‌داری که یک بازی فوتبال مدرن را زینت می‌دهد اطراف زمین نیست. درنتیجه مسابقه خیلی شبیه فوتبال قبل از جنگ جهانی است.

اینجا سکوها مملو از جمعیت است. اما به طرز عجیبی بی‌جان هستند. به نظر می‌رسد اینها بیشتر تماشاگر هستند تا حامی. یکنواختی ناخوشایندی در آنها وجود دارد که پس از روشن شدن نور ورزشگاه، معنا پیدا می‌کند.

عکسی که قبل از شروع بازی گرفته شده است، یک تابلوی امتیاز الکترونیکی قدیمی را نشان می‌دهد. روی آن نوشته شده است “PRK 0-0 BRA”. کره شمالی صفر- برزیل صفر.

تیم ملی برزیل واقعی؟

این بازی در پیونگ یانگ، پایتخت کره شمالی برگزار شد. تیم میزبان نماینده بسته‌ترین ملت جهان بود. یک دیکتاتوری نظامی که برای دهه‌ها برای جهانیان در هاله‌ای از ابهام قرار داشته. تیم میهمان؟ اینجاست که همه چیز پیچیده‌تر می‌شود.

میزبانی کره شمالی از “برزیل” در استادیوم کیم ایل سونگ یک رویداد مهم ژئوپلیتیکی بود. اگر این اتفاق افتاده بود حتما شما تا حالا در مورد آن می‌شنیدید. اما در کره‌شمالی، اتفاق دیگری افتاد.

تیمی که “برزیل” نامیده می‌شد، در واقع یک باشگاه کوچک از شهری در ۸۰ کیلومتری شمال غرب سائوپائولو بود. آنها گروهی از آماتورها و نیمه حرفه‌ای‌ها بودند که وقتی از تونل بیرون ‌رفتند و به تابلوی ورزشگاه نگاه کردند، هیچ‌کدام نمی‌توانستند آنچه آنجا نوشته شده بود را باور کنند.

والدیر سیپریانی، یکی از برگزارکنندگان مسابقه می‌گوید: «روشن بود که رژیم کره شمالی می‌خواست کلمه «برزیل» در آنجا نوشته شود. اما ما فقط یک تیم برزیلی بودیم که زرد می‌پوشیدیم!»

مسیح وارد می‌شود

پانزده سال پیش، دو تیم فوتبال در منطقه سوروکابا برزیل وجود داشت. تاریخی‌ترین آنها سائو بنتو بود که بزرگترین شهرتش رسیدن به مرحله یک شانزدهم نهایی قهرمانی برزیل در سال ۱۹۷۹ بود.

همسایگان آنها، اتلتیکو سوروکابا، تنها از اوایل دهه ۱۹۹۰ در فوتبال حرفه‌ای این کشور حضور داشتند و هرگز نتوانسته بودند بالاتر از دسته سوم قرار بگیرند. مسابقات آنها به ندرت بیش از چند هزار هوادار جذب می‌کرد.

اگر تصور اینکه یک تیم باشگاهی برزیلی در بازی خارج از خانه مقابل کره شمالی قرار بگیرد کمی دور از ذهن به نظر برسد، تصور این که آن تیم اتلتیکو سوروکابا باشد…احتمالا غیرممکن است. با این حال، این دقیقا همان چیزی است که اتفاق افتاد.

برای درک این ماجرا، باید به اوایل دهه ۲۰۰۰ بازگردیم. زمانی که اتلتیکو سوروکابا توسط یک گروه سرمایه‌گذاری کره‌جنوبی به رهبری سان میونگ مون خریداری شد. یا به دوستانش، “ریورند مون”.

مون بنیانگذار کلیسای وحدت بود. یک جنبش مذهبی که بر اهمیت خانواده تاکید می‌کرد. مون رسما خودش را دومین مسیح معرفی می‌کرد. مون که در سال ۲۰۱۲ درگذشت، توسط هیئت منصفه دادگاه فدرال ایالات متحده در سال ۱۹۸۲ به اتهام کلاهبرداری مالیاتی مجرم شناخته شد و ۱۳ ماه را در زندان گذراند.

حمله کره‌ای‌ها به برزیل

اتلتیکو سوروکابا اولین حمله مون به برزیل نبود. او پس از ناامیدی از زندگی در ایالات متحده، کشوری که به گفته او محصول شیطان بود، ۸۵۰۰۰ هکتار زمین در ایالت ماتو گروسو دو سول برزیل در دهه ۱۹۹۰ خرید. او قصد داشت یک جامعه ایده‌آل در شهر Jardim در مرز پاراگوئه بسازد. بر اساس گزارش رسانه‌های برزیلی، هزاران نفر از مردم کره جنوبی به دستور او به این منطقه نقل مکان کردند.
همان موقع سیپریانی، که یک چهره برجسته در ساختار کلیسای مون در برزیل بود به او توصیه کرد اتلتیکو را بخرد. سیپریانی که متعاقباً نایب رئیس باشگاه شد می‌گوید: «کشیش مون روی فوتبال سرمایه‌گذاری کرد زیرا چشم اندازی برای آینده داشت. او معتقد بود که فوتبال درمان نفرت انسانی است. او می‌گفت وقتی دنبال توپ می‌دوی دشمنت را فراموش می‌کنی. به همین دلیل می‌خواست این بینش را تبلیغ کند. او به خصوص ویژگی‌های فوتبال برزیل را دوست داشت. بازیگوشی، عشق به دریبل زدن. مون معتقد بود که فوتبال برزیل به او کمک خواهد کرد. او آن را نیرویی برای ایجاد صلح می‌دانست.»

سفر برزیل به کره شمالی

رشد باشگاه اتلتیکو

انگیزه‌های مون هر چه که باشد، نمی‌توان او را به کوچک اندیشی متهم کرد. سرمایه‌گذاری او به اتلتیکو اجازه داد مجموعه تمرینی خود را بازسازی کند. نتیجه آنقدر چشمگیر بود که الجزایر بعداً آنجا را به عنوان کمپ خود برای جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل انتخاب کرد. اتلتیکو در طول سال‌ها بازی‌های دوستانه زیادی را در کره جنوبی انجام داد. علی‌رغم بی‌ربط بودن نسبی این اتفاق به فوتبال برزیل.

با این حال، کره شمالی؟ این کاملاً سطح دیگری بود. هیچ تیمی از خارج از کنفدراسیون فوتبال آسیا هرگز آنجا بازی نکرده بود. باز کردن این دروازه به دو عامل بستگی داشت. اولین مورد، صعود کره شمالی به جام‌جهانی ۲۰۱۰ بود.

سیپریانی توضیح می‌دهد: «کره شمالی علاقمند به کسب تجربه در فوتبال آمریکای لاتین بود. این فشار از سوی دولت وجود داشت که می‌خواست تیم در مسابقات جام جهانی عملکرد خوبی داشته باشد. آنها سعی می‌کردند بازی‌های دوستانه برگزار کنند، اما کدام کشور حاضر بود برای ۹۰ دقیقه فوتبال به کره‌شمالی برود؟ کدام ستاره فوتبالی حاضر می‌شد مهر ویزای کره شمالی در پاسپورتش بخورد؟»

سفر برزیل به کره شمالی

مسیح متولد کره شمالی است!

مون در سال ۱۹۲۰ در کره‌شمالی به دنیا آمد. او در سال ۱۹۴۸ به مدت دو سال در یک اردوگاه کار اجباری در کره زندانی شد و پس از آزادی توسط نیروهای سازمان ملل در طول جنگ دو کره به کره جنوبی رفت. مون به شدت با کمونیسم مخالف بود. اما همچنان با کیم ایل سونگ، رهبر کره‌شمالی بین سال‌های ۱۹۴۸ تا ۱۹۹۴ ارتباط برقرار می‌کرد.

سیپریانی می‌گوید: «من ماهیت مسیحیت را از او آموختم. در مسیحیت در مورد دوست داشتن دشمنت زیاد صحبت می‌کنند، اما تو باید آن را عملی کنی. آموزش او این بود که دشمن خود را دوست داشته باشید. اما از چیزی که او را دشمن شما می‌کند متنفر باشید. مریض را دوست داشته باشید، از بیماری متنفر باشید. کشیش مون ضد کمونیسم بود، اما ضد کمونیست نبود.»

بازگشت به کره شمالی

زمانی که مون دوباره به پیونگ یانگ رفت، پس از دعوت کیم ایل سونگ بود. رهبر کره شمالی که ۴۰ سال در تلاش برای کشتن او بود. کیم ایل سونگ قبل از مرگ به کشیش مون اجازه داد تا یک کارخانه خودروسازی بسازد و یک هتل پنج ستاره (در کره شمالی) خریداری کند. بنابراین در عمل، به دلیل این رابطه، آنها ارتباطات بسیار خوبی در وزارت ورزش کره شمالی داشتند.

این ارتباطات در سال ۲۰۰۹ و به واسطه پس‌زمینه دیپلماتیک مطلوب به ثمر نشست.

با تشکر از خانم رییس جمهور

سیپریانی می‌گوید: «برزیل در یک دوره ماه عسل با کره شمالی بود. لولا داسیلوا (رئیس جمهور وقت برزیل) در اوایل سال سفارتی در آنجا افتتاح کرده بود. سفیر هم به سوسیالیسم علاقه داشت. ما سیاست و ایدئولوژی را کنار گذاشتیم. اهداف ما ورزشی و دیپلماتیک بود. ما آنجا بودیم تا پل بسازیم. این هدف کشیش مون بود.»

واقعا نمی‌شود تشخیص داد که آیا فرصت طلبی مون واقعاً در خدمت بهبود روابط بین کره شمالی و برزیل بود یا صرفاً بخشی از یک استراتژی گسترده‌تر برای او و کلیسایش. در هر صورت، زمان ماجراجویی برای اتلتیکو سوروکابا فرا رسیده بود. آنها به سمت پیونگ یانگ رفتند.

سفر برزیل به کره شمالی

سفر با هواپیمای مونتاژ شده

لئاندرو سیلوا با پوزخند می‌گوید: «من حتی نمی‌دانستم دو کره متفاوت وجود دارد.»

سیلوا در سال ۲۰۰۹، ۲۱ ساله بود. او مدافع راست اتلتیکو سوروکابا بود، یکی از معدود بازیکنانی که از رده جوانان باشگاه آمده بودند. سیپریانی به آنها را می‌گوید: «بچه‌های ساده».

در ابتدا بازیکنان اتلتیکو نمی‌دانستند به کره شمالی می‌روند. برنامه این بود که بازی‌هایی را در چین و کره‌جنوبی انجام دهند. یک تفریح کوچک سرگرم کننده که به آنها کمک می‌کرد برای فصل ۲۰۱۰ آماده شوند. این خبر که ممکن است آنها در حال چرخیدن به سمت شمال باشند در اواخر اولین روز سفر منتشر شد. آنها در پکن بودند تا زمانی که ویزاها تایید شوند.

سیپریانی شانس رفتن به پیونگ‌یانگ را چنین توصیف می‌کند: «افسون‌کننده، تازه، هیجان‌انگیز!». اما همه اینقدرها هم هیجان‌زده نبودند.

 سیلوا می‌گوید: «ما با هواپیما از چین به راه افتادیم… یک هواپیمای زشت، ژولیده و قدیمی. شما نمی‌توانید تصور کنید که چقدر بد بود. چمدان‌هایی پشت سر مان می‌چرخیدند. هواپیما در تمام طول مسیر تکان می‌خورد.»

سیپریانی به یاد می‌آورد که ادو مارانگون، مربی اتلتیکو آنقدر ترسیده بود که به سختی می‌توانست صحبت کند. ماساژور تیم، سیدنی گراماتیکو، در مصاحبه با GloboEsporte این وضعیت را خلاصه کرد: «آیا تا به حال هواپیمایی که قطعاتش با چسب مایع به هم چسبیده باشد دیده‌اید؟ من دیدم!»

شهر سیاه و سفید

پذیرایی سردی در فرودگاه در انتظار آنها بود. مارانگون به Record TV می‌گوید: «سربازان همه جا بودند… احساس می‌کردید به یک اردوگاه کار اجباری رسیدید. انگار با یک شاتل فضایی به سیاره دیگری رفته بودیم.»

از بازیکنان و کادرفنی خواسته شد دستگاه‌های الکترونیکی خود را تحویل دهند. تلفن‌های همراه توقیف و در فرودگاه انبار شدند.

از فرودگاه، هیئت سوار اتوبوس شد. مقصد: تپه مانسو، محل قرارگیری مجسمه ۲۲ متری کیم ایل سونگ.

بازیکنان کنار بنای یادبود گل گذاشتند، نگاهی کوتاه به زمینی که دو روز بعد در آن بازی داشتند انداختند، سپس برای صرف غذا به سفارت رفتند.

غروب، بازیکنان در هتل خود مستقر شدند، هتلی که چندان هم تاریک نبود. سیلوا می‌گوید: «کیفیت واقعا بالا بود، پنج ستاره. سعی کرده بودند از غذاهای برزیلی چیزهایی درست کنند: برنج، لوبیا. خیلی از غذاهای برزیلی که به آن عادت داشتیم فاصله داشت، اما تلاش آنها را می‌توانستیم ببینیم. واقعا عالی بود.»

شب‌ها در اتاق ها ورق بازی بود. حداقل تا ساعت ۱۰ شب که برق قطع می‌شد و شهر در تاریکی فرو می‌رفت.

سفر برزیل به کره شمالی

برزیل اینجاست

روز دوم، اتلتیکو دو ساعت در زمین چمن مصنوعی استادیوم کیم ایل سونگ تمرین کرد. بازیکنان و کادر مربیان کره شمالی که همگی روی سکوها نشسته بودند، آنها را آنالیز می‌کردند. در پایان جلسه، نوبت به تمرین کره‌شمالی رسید. اتلتیکو اجازه تماشای این تمرین را نداشت. سیپریانی می‌گوید: «ما هیچ اطلاعاتی در مورد تیمی که مقابلش بازی می‌کردیم نداشتیم. “صفر.”»

بعدازظهر روز بعد، بازیکنان اتلتیکو برای مسابقه به ورزشگاه بازگشتند. در آنجا با صحنه‌هایی مواجه شدند که حتی یک فوتبالیست بین‌‍المللی را هم تحت تاثیر قرار می‌داد.

سیپریانی می‌گوید: «وقتی آن‌ها ورزشگاه را دیدند، با ۸۰۰۰۰ نفر در داخل و ۲۰۰۰۰ نفر دیگر در بیرون… خب، می‌توانید واکنش بازیکنان را تصور کنید…»

کلایتون اسکودلر دروازه‌بان تیم در مصاحبه با رادیو نوولو می‌گوید: “فکر می‌کنم این داستانی است که آنها به مردم گفتند. استادیوم از هر طرف مملو از جمعیت بود. فکر می‌کنم مردم فکر می‌کردند که ما تیم ملی برزیل هستیم.» سیپریانی موافق است=: «آنها این تبلیغات سیاسی را ایجاد کردند. رژیم می‌خواست مردم قبل از جام‌جهانی شاهد شکست برزیل مقابل کره شمالی باشند.»

سفر برزیل به کره شمالی

در نقش خود فرو می‌رویم

سیلوا می‌گوید: «وقتی تابلوی امتیازات را دیدم  خودم هم باورم شد! همه لباس‌های زرد پوشیده بودیم… احساس می کردم دارم برای سلسلئو بازی می‌کنم.»

برای بازیکنان، این حس وطن پرستی با عمل‌گرایی تعدیل شده بود. سیلوا می‌گوید: «مربی گفت جدی بازی کنیم. ما گفتیم، اگر در این بازی پیروز شویم، ممکن است زنده از اینجا بیرون نرویم. ورزشگاه پر از سرباز بود! فکر می‌کردیم یک تساوی همه را خوشحال می‌کند.»

البته خیلی زود معلوم شد، آنها نیازی به نمایش نداشتند. کره شمالی بهتر از آن چیزی بود که انتظار داشتند.

سیلوا به یاد می‌آورد: « انتظار نداشتیم کره شمالی از نظر فنی خوب باشد، اما آنها بسیار خوب بودند. بسیار سریع بودند. به وضوح کارهای بدنسازی زیادی انجام داده بودند.» تماشاگران وقتی کره شمالی توپ را در اختیار داشت با شور و شوق تشویق می‌کردند و وقتی اتلتیکو توپ را در اختیار داشت به طرز وحشتناکی ساکت بودند. «به‌نظر می‌رسید آنها سازمان‌دهی یا کنترل شده بودند. انگار از قوانین پیروی می‌کردند. همه آنها ارتشی بودند، همه با لباس سبز تیره.»

سیپریانی موافق است. او می‌گوید: «به وضوح این کار دولت بود. در کره شمالی، شما با یک کلیک می‌توانید ورزشگاه را پر کنید. کافی است تصمیم بگیرید فلان مدرسه ۵۰ دانش آموز بفرستد، فلان اتحادیه کارگرانش را بفرستد، گروه‌ها و کارخانه‌های دیگر هم همین کار را بکنند… این یک دستور دولتی بود که استادیوم را پر کند.»

تساوی به نفع همه است

بازی با نتیجه ۱-۱ به پایان رسید. دو روز بعد، مون در جشنی در یکی از اقامتگاه‌هایش در کره جنوبی، از بازیکنان به خاطر تلاش‌هایشان – و نتیجه تشکر کرد.

سیپریانی به یاد می‌آورد: «او گفت که اگر ما پیروز می‌شدیم، کره شمالی واقعاً عصبانی می‌شد. از اینکه به تساوی رسیدیم خوشحال بود.»

یک ماه پس از سفر اتلتیکو به پیونگ یانگ، برزیل در قرعه‌کشی جام جهانی با کره شمالی هم گروه شد. از اینجا بود که داستان سفر اتلتیکو به مطبوعات کشیده شد.

همه روزنامه‌های بزرگ برزیل با مارانگون، سیپریانی و بازیکنان تماس گرفتند. دونگا، سرمربی برزیل و کادر فنی‌اش هم همین کار را کردند.

سیپریانی می‌گوید: «آنها اصلاً چیزی در مورد کره شمالی نمی‌دانستند. هیچ اطلاعاتی وجود نداشت. برزیل قرار بود با کره شمالی بازی کند و اتلتیکو سوروکابا بیشتر از آنها می‌دانست.»

سفر برزیل به کره شمالی

به کره شمالی برمی‌گردیم

در سال‌های بعد، اتلتیکو سه سفر دیگر به کره شمالی داشت. تیم بزرگسالان در سال‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ با تیم ملی کره دیدار کرد. تیم زیر ۱۵ سال هم در یک تورنمنت جوانان در سال ۲۰۱۵ شرکت کرد.

سیپریانی می‌گوید: «هر بار متفاوت بود. اما در دیدار دوم، آنها متوجه شدند که با تیم ملی برزیل بازی نمی‌کنند. فقط یک باشگاه کوچک از ایالت سائوپائولو با لباس‌های زرد رنگ خارج از خانه.»

سیپریانی در سال ۲۰۱۴ از باشگاه کنار رفت. دو سال بعد، حمایت مالی کلیسای در پی مرگ مون قطع شد. اتلتیکو سوروکابا عملا منحل شد و تنها خاطرات سورئالش را باقی ماند.

سیلوا می‌گوید: «من هنوز پیراهن کره شمالی در آن بازی را دارم. شماره دو، مدافع راست آنها. پول زیادی برای آن پیراهن به من پیشنهاد شده است، اما آن را نمی فروشم. برای من مهم است، تاریخی است. من این خاطرات را برای همیشه گرامی خواهم داشت. آنها لحظات بسیار ویژه‌ای در حرفه من بودند. بازیکنان و تیم‌های مشهور زیادی در جهان وجود دارند که هرگز کاری را که ما انجام دادیم انجام نداده‌اند.»

پس نوشته

رناتو آلوز، روزنامه‌نگار برزیلی در سپتامبر ۲۰۱۷ از کره شمالی دیدن کرد. او برای تحقیق در مورد سومین کتاب خود، پادشاهی زاهد، آنجا بود. او را به یک تور تبلیغاتی ۱۰ روزه بردند و سه راهنما همه جا او را همراهی می‌کردند.

یکی از مناظر در برنامه سفر او طاق پیروزی بود! سازه‌ای عظیم که از نماد پاریسی به همین نام الهام گرفته بود. در بالای بنای یادبود، یکی از مقامات همراه آلوز به استادیوم کیم ایل سونگ، در فاصله کمی دورتر، اشاره کرد.

او گفت: « در این ورزشگاه، رئیس جمهور ابدی ما اولین سخنرانی خود را پس از آزادی مردم کره از دست امپریالیست‌های ژاپن انجام داد. اوه و البته، همینجا بود که تیم ملی برزیل مقابل تیم ملی فوتبال ما بازی کرد. حتما در مورد آن مسابقه شنیده‌اید. خیلی خوب بود. من آنجا بودم.”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *