فوتبال

https://footballtherapy.ir/?p=4242 : لینک کوتاه

ایده‌آلیسم مرده است، به دوران اپل‌سازی فوتبال خوش آمدید

ترجمه شده از نوشته جیمز هورنکسل

به نظر می‌رسد تورنومنت‌های بزرگ امروزی جایی هستند که ایده‌آلیست‌ها در آنجا می‌میرند.

اگر سبک جاه‌طلبانه یا فلسفه‌ای رمانتیک در فوتبال دارید، فراموشش کنید. اگر می‌خواهید فوتبالتان بیشتر از یک مسابقه سه امتیازی معنا داشته باشد، زحمت نکشید. چون بین مرحله‌های یک‌چهارم و نیمه‌نهایی جام ملت‌های اروپا، یک اصلاح فرهنگی تقریباً یک‌شبه رخ داده است.

اگر سبک جاه‌طلبانه یا فلسفه‌ای رمانتیک در فوتبال دارید، فراموشش کنید. اگر می‌خواهید فوتبالتان بیشتر از یک مسابقه سه امتیازی معنا داشته باشد، زحمت نکشید. چون بین مرحله‌های یک‌چهارم و نیمه‌نهایی جام ملت‌های اروپا، یک اصلاح فرهنگی تقریباً یک‌شبه رخ داده است.

فوتبال

چرا از یک‌چهارم یورو، همه چیز عوض شد؟

تا مرحله یک‌چهارم، عملکردها مهم بودند. “چگونگی” بردن بازی و پیشرفت در تورنمنت اهمیت داشت.

فرانسوی‌ها به شدت نگران بودند که چرا در جریان بازی گل نزده‌اند (و تا نیمه‌نهایی هم نزدند). زمانی که یک خبرنگار سوئدی در کنفرانس خبری قبل بازی از دشان دراین باره پرسید، سرمربی فرانسه پاسخ داد: “شما سوئدی هستید؟ نه، شما یک خبرنگار فرانسوی در لباس مبدل هستید! اگر از سبک بازی ما خسته شده‌اید، بازی دیگری را تماشا کنید. لازم نیست این بازی را تماشا کنید.”

انگلیسی‌ها هم ناراحت بودند. گری لینکر، که برنامه ویژه شبکه بی‌بی‌سی را اجرا می‌کند، با دلیلی موجه گفت تیمشان در برابر دانمارک در مرحله گروهی “افتضاح” بازی کرده است. حتی پس از آن بازی، پیروزی‌ انگلیس با سوت‌های تمسخر آمیز و پرتاب لیوان‌های پلاستیکی به سمت گرت ساوتگیت همراه شد. شاید برای همین ساوتگیت بعد بازی از “محیطی غیرعادی” صحبت کرد.

در همین حال، هلندی‌ها از اینکه تیمشان به عنوان یکی از بهترین تیم‌های سوم‌ دور گروهی به مرحله بعدی راه پیدا کرد، ناراحت بودند. “ما می‌خواهیم فوتبال زیبایی را به نمایش بگذاریم، اما همیشه اینطور نمی‌شود”، مربی آنها رونالد کومان این را گفت “این فوتبال تورنمنتی است”. اما این ادعای کومان بر ای طرفداران هلند کافی نبود و همه چیز را توجیه نمی‌کرد.

دشان در پنج تورنمنت با فرانسه به نیمه‌نهایی رسیده است، برای انگلیس ساوتگیت این عدد سه از چهار است. کومان هلند را برای اولین بار در ۲۰ سال گذشته به چهار تیم پایانی یورو رسانده است. و در نهایت نمودارهای احساسات هواداران از منفی به مثبت تغییر کرده‌.

فوتبال اسپانیا

فوتبال تورنومنتی و استثنایی به نام اسپانیا

با قدم زدن در بنای یادبود جنگ جهانی در پارک تریپتاور برلین، شما به یاد تغییرات لنینیستی-تروتسکیستی می‌افتید. “هدف می‌تواند وسیله‌ را توجیه کند تا زمانی که چیزی باشد که هدف را توجیه کند.”
این نگاه، طبیعت دمدمی‌مزاج، ریاکارانه و واکنش‌گرایانه فوتبال تورنومنتی را افشا می‌کند.

اسپانیا تنها استثنا در این تورنمنت بوده است. فقط آنها توانسته‌اند به “پیروز شدن و قانع کردن هوادراها” به طور توامان بپردازند. دیگر ایده‌آلیست‌ها، مانند رالف رانگنیک، مربی اتریش و همتای ایتالیایی او لوچیانو اسپالتی، زود در این تورنومنت کشته شدند “من نمی‌دانم چگونه این کار را انجام دهم. فکر می‌کنم من نامناسب‌ترین فرد برای انجام آن هستم”. این جمله اسپالتی است، زمانی که پس از حذف در مرحله یک‌هشتم نهایی از او پرسیده شد که آیا بهتر نبود تیمش به عنوان مدافع عنوان قهرمانی، کمتر فوتبال جذاب بازی کند و نباید بیشتر به سمت”فوتبال تورنمنتی” می‌رفتند؟

اسپالتی مانند روبرتو مانچینی در یورو سه سال پیش با تورنومنت سازگار نشد. زمانی که ایتالیا به سبک ایده‌آلیستی بازی می‌کرد، مالکیت را در دست داشت و فشار بالایی اعمال می‌کرد تا زمانی که مصدومیت لئوناردو اسپیناتزولا در مرحله یک‌چهارم نهایی برابر بلژیک رویکرد تیم را تغییر داد.


باشگاه‌ها فوتبال ملی را نابود می‌کنند

می‌توانید ببینید چرا فوتبال ملی این روزها به اندازه کافی زیبا نیست و حتی خشونت در آن غالب است. فوتبال بین‌المللی بیش از پیش توسط بازی‌های باشگاهی به حاشیه رانده شده است. قبل از یورو و کوپا آمریکا، مربیان ملی چقدر وقت تمرین با بازیکنانشان داشته‌اند؟ پاسخ ۱۰ روز است! ده روز در شش ماه. در یک فصل لیگ نه‌ماهه، شما می‌توانید به فرآیند اعتماد کنید. اما در یک تورنمنت بزرگ یک‌ماهه، همه چیز را بازی به بازی پیش خواهید برد.

“هر مسابقه متفاوت است، ما برای هر بازی یک استراتژی متفاوت داریم”، مربی ترکیه وینچنزو مونتلا منی‌گوید. “بازیکنانی که قبل از هر بازی در دسترس دارم متفاوت هستند. من به دلیل اینکه هرگز همان ترکیب ابتدایی را بازی نمی‌کنم، مورد انتقاد زیادی قرار گرفته‌ام. اما تیمی که در ذهن دارید، قرار نیست برای ۴۰ روز در دسترس باشد. همان بازیکنان همیشه در بهترین حالت نیستند و این حتی به مصدومیت‌ها هم بستگی ندارد. در تورنومنت‌های امروزی، دیگر یک ترکیب ابتدایی ایده‌آل وجود ندارد.”

چرا همه ۲-۳-۵ بازی می‌کنند؟

بازیکنان خسته‌اند. آنها بیشتر از همیشه بازی می‌کنند. یوروها از ۱۶ تیم به ۲۴ تیم در سال ۲۰۱۶ گسترش یافت. لیگ قهرمانان از این سپتامبر بزرگتر می‌شود. سومین رقابت باشگاهی اروپا، یعنی لیگ کنفرانس، در سال‌های اخیر به وجود آمده است. یک جام‌جهانی باشگاهی بسیار بزرگتر تابستان آینده می‌آید. سازمان‌دهندگان مسابقات بازی‌های بیشتری برای فروش دارند. بازی‌های بیشتر به معنای پول بیشتر است. اما به معنای کمتر شدن جلسات تمرینی برای مربیان هم هست. و زمانی که بازیکنان در حال ریکاوری نیستند، وقت اندکی باقی می‌ماند و اغلب بهتر است به تحلیل حریف و تمرین ضربات ایستگاهی اختصاص داده شود تا تمرین الگوهای بازی پیچیده.

شاید به همین دلیل باشد که بیشتر تیم‌ها شبیه هم هستند. به چینش تیم‌ها در یورو و کوپا نگاه کنید: همه موقع مالکیت توپ ۳-۲-۵ بازی می‌کنند. بازی‌ها به بن‌بست می‌رسند. کیفیت پایین است. سه بازی از ۴ مسابقه یک‌چهارم نهایی در آلمان به وقت اضافه کشیده شد.

بیلسا

آیا مربی مقصر است؟

وقتی تماشاگران از بازی‌های خسته‌کننده شکایت می‌کنند، یک بازی متفاوت آغاز می‌شود: بازی مقصر.

ساوتگیت، دشان و کومان، با همه نقایصشان، گروگان‌های انتخاب‌های خود هستند. و البته گروگان‌های شرایط. تجارت در حال کشتن نمایش است. در کوپا آمریکا، اروگوئه مارچلو بیلسا، نمایش‌های جذابی داشت. اما حقیقت این است که از ۱۴ ماه پیش که بیلسا منصوب شد، هیچ انقلابی در تیم رخ نداده است. زمانی برای آن نبوده. بیلسا: ” در مورد اهمیت تغییرات در سبک بازی تیم سوال می‌کنید؟ تغییراتی که من انجام دادم یا تغییراتی که بازیکنان در زمین ایجاد می‌کنند؟ من فکر می‌کنم این تغییرات ناشی از نبوغ بازیکنان است که به حساب تغییرات تیمی گذاشته می‌شود.” در فوتبال امروزی نمی‌توان به گونه‌ای دیگر عمل کرد و این بیلسا را ناراحت می‌کند. “شکی ندارم که فوتبال در مسیر نزولی قرار دارد. افراد بیشتری فوتبال تماشا می‌کنند اما جذابیت کمتری دارد. ما چیزی را که این بازی را به محبوب‌ترین ورزش جهان تبدیل کرده، نادیده می‌گیریم. نحوه بازی ما از جذابیت فوتبال کم می‌کند. این به نفع تجارت است، زیرا اولویت تجارت این است که تا حد امکان افراد بیشتری مسابقات را تماشا کنند. اما من معتقدم که این متوقف خواهد شد. با گذشت زمان، بازیکنانی که شایسته تماشا هستند کمتر و کمتر می‌شوند و بازی جذابیت کمتری خواهد داشت. بنابراین این افزایش مصنوعی در تعداد بینندگان متوقف خواهد شد. فوتبال یک ویدیوی هایلایت پنج دقیقه‌ای نیست. این یک فرهنگ است.”

هویتی که انگار دیگر نیست

فوتبال همیشه درباره لحظات بوده است. اما قبلاً هویت هم تولید می‌کرد. در دوران پیش از جهانی‌شدن، کشورها هویت‌های فوتبالی خود را داشتند. حالا اما همه شبیه به هم هستند. درست مثل تمام خیابان‌های اصلی شهرهای بزرگ که شبیه به هم هستند. این اپل‌سازی فوتبال است.

زوانیمیر بوبان، بازیکن سابق تیم ملی کرواسی و رئیس سابق دپارتمان فوتبال یوفا، اخیراً گفت: “بیشتر از آمریکایی‌شدن، این شرکتی‌سازی فوتبال است. باشگاه‌ها به عنوان دارایی در نظر گرفته می‌شوند. مدیران دیگر از فوتبال نمی‌آیند. آنها در مورد ‘صنعت’ صحبت می‌کنند. این اصطلاحی است که استفاده می‌کنند. این یک ‘صنعت’ است. چی؟ این یک صنعت نیست. این یک ورزش است.”

صنعت ممکن است به بازیکنان و مربیان بهتر از همیشه پرداخت کند. اما آنها را سخت‌تر به کار می‌گیرد و نمایش آسیب می‌بیند. نتیجه؟ تکرا و تکرار و تکرار فوتبال تورنومنتی. مگر اینکه جام جهانی در زمستان نیمکره شمالی، در نیمه‌راه یک فصل اروپایی برگزار شود.

و بله، ایده‌آلیست‌ها ممکن است به انجمن شاعران مرده بپیوندند.

در مگ‌تراپی مطالب خواندنی دیگری منتظر شماست:
داستان پشت پرده عکس‌ لیونل مسی و نوزادی لمین یامال
آنالیز تاکتیکی یورو ۲۰۲۴: سبک بازیسازی قدیمی که دوباره محبوب شده

2 پاسخ

  1. تمامی مواری که برای نتیجه‌گرایی دشان و ساوتگیت و رونالد کومان وجود داره، این موارد برای دلافوئنته و رانگنیک هم صدق می‌کنه، ولی این فلسفه و ذهنیت مربی هست که نوع بازی رو می‌سازه نه عنصر دیگه.
    فکر می‌کنید اگر به جای بیلسا، مثلا دشان سرمربی تیم ملی اروگوئه بود،باز هم نبوغ بازیکنان اجازه تغییر تو سبک بازی تیمی رو می‌داد؟؟؟
    جواب به احتمال زیاد نه هستش.

    از دهه سی که سیندلار و هوگو میشل تو اتریش درخشیدن تا دهه پنجاه که پوشکاش و شبش رو تو مجارستان داشتیم بازیکنان اکثرا تو تیم‌های شهر خودشون بازی می‌کردن یا اگر هم بازیکنی مثل پوشکاش به رئال می‌رفت، تو فلسفه غالبی بازی می‌کرد که همه ازش تبعیت می‌کردن.
    در گذشته اصلا قوانین نقل و انتقالاتی مانع این می‌شد تا ترکیب فرهنگی فوتبالیست‌ها رو تو باشگاه‌ها داشته باشیم. ولی به مرور زمان با افزایش لژیونرها و فلسفه دهکده جهانی، این پدیده که دیگه کشورها فلسفه خاصی نداشته باشن، طبیعی هستش.

    هر چیزی هم که عرضه‌اش زیاد بشه، در نهایی از کیفیت می‌افته. منصفانه نیست که از مربیان و بازیکنان انتظار داشته باشیم که در طول حدود شصت بازی در فصل، در بازی نمایش با کیفیتی همراه با ثبات داشته باشن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *